داستان تکراری؛ گرفتن فيلم و عكس مستهجن از دختر مورد علاقه!!
به نقل از هم صدا ، جوان عاشق پیشه وقتی فهمید دختر مورد علاقه اش خیال ازدواج با او را ندارد وی را ربود. به گزارش خبرنگار ما روز 27 آذر امسال دختر 24 ساله یی به نام زینت با مراجعه به شعبه سوم دادیاری دادسرای امور جنایی تهران مدعی شد خواستگار سابقش او را ربود و از وی سوءاستفاده کرد. زینت گفت؛ «سه روز قبل در خیابان میرداماد با نامزدم قرار داشتم. در آنجا جوانی به نام مهرداد که از مدتی قبل به من ابراز علاقه می کرد به ما حمله ور شد. مهرداد پس از درگیری با نامزدم و تهدید مردمی که به کمک ما آمده بودند مرا سوار خودرو پژو 206 خود کرد و به منزل پدرش برد و از من فیلم و عکس مستهجن تهیه کرد و در برگه های سفید از من امضا و اثر انگشت گرفت و سپس رهایم کرد.»
وقتی کارآگاهان اداره 11 پلیس آگاهی به دستور دادیار صفر خاکی تحقیق درباره این پرونده را شروع کردند دریافتند متهم از چند سال قبل به زینت ابراز علاقه می کرد و عشق خود را با خرید هدایا نشان می داد اما پس از قبول شدن دختر جوان در دانشگاه و رفتن او به شهرستان عشق مهرداد به او تا حدودی فروکش کرد با این وجود پس از اتمام تحصیلات دانشگاهی و بازگشتن زینت به تهران مجدداً مهرداد سراغ وی رفت ولی زینت علاقه یی به او نداشت و با چند بهانه تماس های خود را با متهم قطع کرد.
کارآگاهان در ادامه فهمیدند مهرداد که منزلش چند کوچه بالاتر از محل سکونت دختر جوان است روز حادثه حدود ساعت 20 وی را پس از خروج از منزل تعقیب کرد و در خیابان میرداماد به محض رویت مردی بنزسوار که قصد داشت زینت را سوار کند، از خودرو پیاده شد و با تهدید و درگیری و شکستن یک بطری دختر را به زور سوار خودروی خود کرد و از محل متواری شد.
کارآگاهان با راهنمایی های شاکی پرونده و با اخذ دستور قضایی پس از ورود به منزل پدری مهرداد، وی را دستگیر و در بازرسی از محل سکونت متهم و بررسی گوشی تلفن همراه و لپ تاپ وی فیلم ها و عکس های تهیه شده از دختر جوان به همراه اوراقی را که به امضای زینت رسیده بود، کشف کردند.
مهرداد در مقابل کارآگاهان به ربودن دختر مورد علاقه اش اعتراف کرد و گفت؛ «حدود 10 سال قبل ما به هم علاقه پیدا کردیم و این موضوع را خانواده هایمان هم می دانستند اما زینت با زندگی من بازی کرد. چند ماه بود که وی دائماً بهانه می گرفت و می گفت من سربازی نرفته ام و خانه ندارم و او می خواهد به خارج از کشور برود. این حرف ها در حالی مطرح می شد که من سال هاست مربی ورزشی هستم، فاصله سنی زیادی با هم نداریم و از نظر مالی هم کمتر از خانواده آنها نیستیم. پس از آن مدتی بود که هرچه با منزل شان یا با تلفن همراه زینت تماس می گرفتم او خودش را از من پنهان می کرد تا اینکه در روز حادثه در حالی که با ماشینم از نزدیکی منزل شان رد می شدم او را دیدم که سوار یک تاکسی تلفنی شد.»
متهم ادامه داد؛ «زینت را تعقیب کردم تا اینکه در بلوار میرداماد از تاکسی پیاده شد و من هم همان جا در نزدیکی او به طوری که مرا نبیند توقف کردم و منتظر ماندم تا ببینم برای چه کاری به آنجا رفته است. پس از گذشت چند دقیقه دیدم که مردی حدوداً 40 ساله که قیافه اش به معتادان شبیه است با خودرو مدل بالای خود قصد دارد زینت را سوار کند چون این موضوع به من فشار روانی شدیدی وارد کرد دخالت کردم و مانع سوار شدن او به ماشین شدم. زینت پس از آنکه سوار خودروام شد تمام صحبت های مرا تایید و ابراز شرمندگی کرد.» بنابراین پسر جوان پس از اعترافات خود روانه بازداشتگاه شد
وقتی کارآگاهان اداره 11 پلیس آگاهی به دستور دادیار صفر خاکی تحقیق درباره این پرونده را شروع کردند دریافتند متهم از چند سال قبل به زینت ابراز علاقه می کرد و عشق خود را با خرید هدایا نشان می داد اما پس از قبول شدن دختر جوان در دانشگاه و رفتن او به شهرستان عشق مهرداد به او تا حدودی فروکش کرد با این وجود پس از اتمام تحصیلات دانشگاهی و بازگشتن زینت به تهران مجدداً مهرداد سراغ وی رفت ولی زینت علاقه یی به او نداشت و با چند بهانه تماس های خود را با متهم قطع کرد.
کارآگاهان در ادامه فهمیدند مهرداد که منزلش چند کوچه بالاتر از محل سکونت دختر جوان است روز حادثه حدود ساعت 20 وی را پس از خروج از منزل تعقیب کرد و در خیابان میرداماد به محض رویت مردی بنزسوار که قصد داشت زینت را سوار کند، از خودرو پیاده شد و با تهدید و درگیری و شکستن یک بطری دختر را به زور سوار خودروی خود کرد و از محل متواری شد.
کارآگاهان با راهنمایی های شاکی پرونده و با اخذ دستور قضایی پس از ورود به منزل پدری مهرداد، وی را دستگیر و در بازرسی از محل سکونت متهم و بررسی گوشی تلفن همراه و لپ تاپ وی فیلم ها و عکس های تهیه شده از دختر جوان به همراه اوراقی را که به امضای زینت رسیده بود، کشف کردند.
مهرداد در مقابل کارآگاهان به ربودن دختر مورد علاقه اش اعتراف کرد و گفت؛ «حدود 10 سال قبل ما به هم علاقه پیدا کردیم و این موضوع را خانواده هایمان هم می دانستند اما زینت با زندگی من بازی کرد. چند ماه بود که وی دائماً بهانه می گرفت و می گفت من سربازی نرفته ام و خانه ندارم و او می خواهد به خارج از کشور برود. این حرف ها در حالی مطرح می شد که من سال هاست مربی ورزشی هستم، فاصله سنی زیادی با هم نداریم و از نظر مالی هم کمتر از خانواده آنها نیستیم. پس از آن مدتی بود که هرچه با منزل شان یا با تلفن همراه زینت تماس می گرفتم او خودش را از من پنهان می کرد تا اینکه در روز حادثه در حالی که با ماشینم از نزدیکی منزل شان رد می شدم او را دیدم که سوار یک تاکسی تلفنی شد.»
متهم ادامه داد؛ «زینت را تعقیب کردم تا اینکه در بلوار میرداماد از تاکسی پیاده شد و من هم همان جا در نزدیکی او به طوری که مرا نبیند توقف کردم و منتظر ماندم تا ببینم برای چه کاری به آنجا رفته است. پس از گذشت چند دقیقه دیدم که مردی حدوداً 40 ساله که قیافه اش به معتادان شبیه است با خودرو مدل بالای خود قصد دارد زینت را سوار کند چون این موضوع به من فشار روانی شدیدی وارد کرد دخالت کردم و مانع سوار شدن او به ماشین شدم. زینت پس از آنکه سوار خودروام شد تمام صحبت های مرا تایید و ابراز شرمندگی کرد.» بنابراین پسر جوان پس از اعترافات خود روانه بازداشتگاه شد
