فیلم هالیوودی گلشیفته فراهانی به پیاده روهای تهران رسید
فیلم هالیوودی با بازی گلشیفته فراهانی به پیاده روهای تهران رسید.اثری که Body of Lies نام دارد.این فیلم جمعه گذشته در آمریکا روی پرده رفت و از چهارشنبه در بساط DVDفروش های تهران دیده می شد.این هم از سرعت نقل و انتقالات دیجیتالی!
فیلم Body of Lies که در اینجا "خانه دروغ ها" یا "مجموعه دروغ ها" ترجمه شده است ساخته رایدلی اسکات است و در جدول فروش فیلم های روز آمریکا با استقبال زیادی مواجه نشد. "خانه دروغها" در روز اول و در 2710 سینما 4/4میلیون دلار فروش داشت که رقم چندان زیادی نیست.دلیل این کم توجهی از دو نکته سرچشمه می گیرد اول آنکه این فیلم تماشاگر را از حضور آمریکا در منطقه خاورمیانه قانع نکرده و حتی در تعریف داستانش او را جذب نمی کند .دوم آنکه داستان عشقی که به عنوان پاره قصه در مسیر اصلی جای داده شده موفق نیست.گلشیفته فراهانی که در نقش پرستار ایرانی - اردنی مورد علاقه شخصیت محوری داستان یعنی راجرفریز (با بازی لئوناردو دی کاپریو) بازی می کند مجموعا در 13 دقیقه که تقریبا شش هفت سکانس را شامل می شود بازی خوبی ارائه داده و به دو زبان عربی و انگلیسی صحبت می کند، اما تماشاگر در باور اینکه قهرمان داستان با چند برخورد در بیمارستان عاشق عایشه(گلشیفته فراهانی) شود مشکل پیدا می کند.در واقع فیلمنامه نویس از داستان عشق مامور CIAبه سرعت عبور می کند و همین موضوع بار عشقی داستان را ضعیف کرده است.ظاهرا در داستان اصلی که نوشته دیوید ایگناتیوس است با حضور آمریکا در منطقه به عنوان ژاندارم منتقدانه برخورد شده اما در فیلمنامه ویلیام موناهان این نگاه منتقدانه،تعدیل شده است.از سوی دیگر تصویری که از خشونت مسلمانان نشان داده شده چندان واقعی نیست.تریلر سیاسی رایدلی اسکات در دورانی که آثار سیاسی موفقی در هالیوود تولید می شود و تریلرهای پرزرق و برق بر گیشه ها سایه انداخته اند طبیعتا چندان مورد توجه مخاطبان قرار نمی گیرد.بازی دی کاپریو همچون "مردگان" یا "دارودسته نیویورکی " بازی خوبی است ،اما گلشیفته در همان چند دقیقه حضور بازی مسلط و موفقی دارد و این موضوع برای مخاطب کنجکاو ایرانی می تواند خوشحال کننده باشد.او در تمام صحنه ها با لباس کامل ظاهر شده و تنها در سکانس حضور فریز در منزل و کنار خانواده اش با روسری کوچک عربی حضور دارد.حتی به نظر می رسد که کارگردان فیلمنامه را مبتنی بر شرایط حضور فراهانی عوض کرده باشد ،مثل صحنه خداحافظی فریز با عایشه که وقتی فریز به سوی او دست دراز می کند عایشه با خودداری او را متوجه بالای سرش می کند که خواهرش از پنجره در حال نگاه کردن آن دو است.در فیلم نه تنها هیچ صحنه تماسی بین این این دو جوان دیده نمی شود بلکه در باقی صحنه ها هم از روابط اروتیک دیگر شخصیت ها،صحنه های رقص و آواز، مشروب خواری و ...چیزی نمی بینیم.البته معنی این مساله این نیست که فیلم برای مخاطب ایرانی ساخته شده بلکه در صحنه هایی از فیلم گروه های تروریستی و مسلمانان افراطی برای توجیه عمل خود از آیه های قرآن شاهد می آورند.این مساله خود نشان می دهد که رایدلی اسکات علیرغم تلاشش برای رو نبودن قضاوت یک طرفه اش،نشان می دهد که از مسائل داخلی منطقه خاورمیانه چندان شناخت کاملی ندارد.
بد نیست بدانید که اسکات می خواست بخش های مربوط به اردن را در شهر دبی ضبط کند، اما شورای ملی رسانه های این کشور، به خاطر محتوی فیلمنامه (که از نظر برخی ملاحظات سیاسی مشکل داشت)، این اجازه را به کارگردان فیلم ندادند. به همین خاطر، صحنه های خاورمیانه در مراکش فیلمبرداری شد. فیلمبرداری از ۵ سپتامبر ۲۰۰۷ (۱۴ شهریور ۱۳۸۶) در واشنگتن آغاز شد و در دسامبر همان سال (دی) هم تمام شد.نکته دیگر آنکه فیلم بر مبنای کتابی به همین نام نوشته دیوید ایگناتیوس یادداشت نویس معروف روزنامه واشنگتن پست ساخته شده است.این کتاب آوریل سال 2007 به بازار آمد و بلافاصله حقوق سینمایی آن توسط کمپانی معروف برادران وارنر خریداری شد.در برگردان سینمایی این رمان تغییراتی ایجاد شده که یکی از مهم ترین آنها اضافه شدن شخصیتی به نام «عایشه» است که در داستان اصلی با نام «آلیس» وجود داشت.داستان فیلم هم درباره ماموریتی است که CIA به راجر فریز می دهد.او داوطلبانه به اردن می رود تا رهبر یک گروه تروریستی به نام"السلام" را دستگیر کند.او با همکاری ماموران امنیتی – اطلاعاتی اردن و هدایت اد هافمن( راسل کرو) فرمانده اش مسیر تحقیقش را پیدا می کند اما با زخمی شدن توسط چند سگ کارش به کلینیک می کشد و با عایشه آشنا می شود.او با تشکیل دادن یک گروه تروریستی دروغین و انفجارات نمایشی موفق به نفوذ در میان تروریست ها می شود.او در شرایطی خاص متوجه می شود که عایشه ربوده شده و علیرغم میل باطنی اش مجددا به ماموریتی اعزام می شود اما دستگیر و شکنجه می شود تا آنکه توسط نیروهای امنیتی آزاد می شود.او خیلی زود متوجه می شود که عایشه ربوده نشده بلکه توسط فرمانده اش به بازی گرفته شده تا زودتر به هدف برسند.