عادل فردوسی پور برنده سکوت
در کشوری که بر دهانها قفل میزنند و نامه ها را تفتیش میکنند و پیامکها را سانسور با سکوت خود فریاد میزنیم آزادی .................
شب گذشته هر بچه ایرانی معنی مهر زدن بر دهان را با گوشت و پوست خود حس کرد . او وقتی با موبایل خود 1000 تا اس ام اس زد و دلیوری دریافت نکرد فهمید کسی در میان راه رای او را میدزدد و با خود گفت برای دیگر رای های من در کشور اسلامی چه حادثه ای پیش می آید؟
پسرک فوتبالی به صورت برافروخته پدر فوتبالی تر خود نگاه میکرد و با چشمانی گشاد شده بدون صدا میپرسید آزادی یعنی همین؟
دیگر پسرک بزرگ شده . امروز در مدرسه چه و چه ها خواهد گفت؟ دیشب پدر عصبانی برای او خیلی حرفها زده است و گفته است این یعنی استبداد ، این یعنی خفقان ، این یعنی ترس یک عده بی منطق از یک جوان پرمنطق، و این یعنی یک افتضاح برای دولت کوتوله ها، این یعنی یک حکومت بزدل !حکومتی که از اندیشه میترسد٬ از رو شدن بی تدبیری هایش میرسد ٬در فساد غوطه ور استو از رسوایی فسادهایش میترسد ٬ از بچه ها میترسد٬ از رسانهه میترسد و هزاران ترس و بیم از چراغ هایی که در هر کجا روشن شود.
اما کودکان و نوجوانان و جوانان ایرانی امروز دیگر همان آدمهای دیروزعصر نیستند ؛ دیشب بچه ها بزرگ شدند و دقیقا قهمیدن سانسور یعنی چه؟
محمود ؛ دیشب کودکانمان تو را نظامت و شخصیتت را شناختند و بر قامت کوتاهت هدیه ها فرستاند که فی الواقع لیاقتش را داری و دارد و دارند.
.
.
.