اعجاز سلحشور کارگردان سریال یوزارسیف
جناب آقای سلحشور من اصلا کاری ندارم که بیست میلیارد مملکت را هدر داده ای و اصرار داری که شش میلیارد است . و از اینکه خیال مردم را نسبت به یوسف و قصه زیبایش خراب کرده ای ناراحت نیستم .
و به رگ غیرتم برنمی خورد که ساق پای زلیخا و گردن زن یوذارسیو پیداست .
و از این که اردلان به جای جبرییل بازی می کند خنده ام نمی گیرد .
و از این که خیال می کنی از همه علما و فضلای قم باسوادتری و می توانی بفهمی کدام روایت صحیح است و کدام خراب و جواب سبحانی و شیخ حسین و…را با قدرت تمام می دهی هیچ خیالی ندارم .
و مطمئن باش از این که هنوز نمی دانی زبان معیار چیست و گونه های زبانی چیست از تو انتقاد نمی کنم.
و تعجب نمی کنم وقتی یک برده بی سواد می گوید ” کاهنان ما را به استعمار کشیده اند و مانع توسعه یافتگی مملکت مصر شده اند ”
و یا مسئول آن دو سیلویی که قرار است هفت سال گندم را نگهداری کنند به کسی می گوید ” نام شما در لیست نیست ” .
و به من چه که نمی دانی آن زمان نمی گفتند ” سوریه ”
و اصلا به من چه که زلیخا جوان شد را از کجا درآوردی .
کسی کاری ندارد که روایت شما توراتی است نه قرآنی .
از این که پرتقال تامسون را جای ترنج به خورد زیبارویان مصر می دهی.
و موش پلاستیکی را جای موش واقعی بازی می دهی گله ندارم .
من گله نمی کنم چون جوابت این است که این آقا نماز نمی خواند و غرض مرض دارد .
و کاری ندارم که یعقوب از هزار کیلومتری بوی یوسف را می شنود ولی از نزدیک نمی داند کدام یوسف است .
و یوسف یک قسمت عالم الغیب است و یک قسمت هم سلولی اش را نمی شناسد .
و از این که یک گله بیست گوسفندی را یازده چوپان می رانند شگفت زده نیستم .
و از این که یعقوب یک آدم جاهل و احمق نشان داده شد نمی پرسم در حالی که زلیخا عارفی بالله بود که حقایق عرفان را درک کرده بود ولی یعقوب هنوز اسماعیلش را ذبح نکرده بود .
فقط یک سوال مهم دارم . این گفت و گو و محاوره زیر را که در حد اعجاز است از کجایت درآورده ای ؟
یعقوب : آه آنها چیستند . کوهند یا تپه .یکی از بچه های یعقوب : نه آنها اهرام مصرند .یعقوب : اهرام مصر ؟یکی از بچه ها : آری اهرام و این ها ساخته دست بشرند .یعقوب : اوهوم
توضیح: ساخت اهرام مصر به گواه تاریخ بعد از یوسف و یعقوب بوده است.