گوگل ویو چیست؟ google wave
«گوگل ویو»، پایان عصر حکمرانی ایمیل
تا به امروز ایمیل، اصلیترین راه ارتباط ما در اینترنت بود، اما به نظر میرسد که رفتهرفته این دوره، در حال سپری شدن است. در این پست، ابتدا ایمیل را با شیوههای نوین ارتباطی مقایسه میکنم و سپس در مورد گوگل ویو Google Wave و تفاوت آن با سایر شیوههای ارتباط آنلاین صحبت خواهم کرد.
نسل جدیدی از سرویسهای اینترنتی، عرصه را بر ایمیل تنگ کردهاند، شاخصترین آنها فیسبوک و توییتر هستند. چنین تغییر رویکردی در عرصه ارتباطات آنلاین، شیوه ارتباط ما را به اندازه زیادی دستخوش تغییر کردهاند.
گرچه در حال حاضر هنوز هم بر تعداد کاربران ایمیل افزوده میشود، اما شتاب رشد کاربران سرویسهای دیگر ارتباطی، آهنگ سریعتری دارد. در آگوست سال ۲۰۰۹، بیش از ۲۷۶ میلون نفر در آمریکا، چند کشور اروپایی، استرالیا و برزیل از ایمیل استفاده میکردند که نسبت به آگوست سال ۲۰۰۸، ۲۱ درصد بیشتر بود. اما در مقام مقایسه، میزان رشد کاربران شبکههای اجتماعی، در همین بازه زمانی، ۳۱ درصد بود و به بیش از ۳۰۱ میلیون نفر رسید.
نیازها و توقعات بشر، محدوده خاصی ندارند. چند سال پیش ممکن بود، نیم ساعت طول بکشد، تا ایمیل به گیرنده، برسد. اما امروز، اگر پیامکی، با تأخیر چند ثانیهای به دست گیرندهاش برسد، شاکی میشویم. چند سال بعد هم ممکن است شکایت ما این باشد که چرا وقتی در مکانی نزدیک دوستمان قرار داریم، از موبایلمان پیامکی به طور خودکار فرستاده نمیشود، مبنی بر اینکه ما همان نزدیکی هستیم!
ویژگیها و کاربردهای سرویسهای جدی ارتباطی:
۱- ارتباط در همه جا و هر زمان: شاید ایمیل بیشتر مناسب روزهایی بود که همیشه و همه جا به اینترنت متصل نبودیم، در آن روزها که خبری که از اینترنت موبایلی نبود، ما هر روز، در ساعت مشخصی به اینترنت متصل میشیدم، وارد حساب کاربری ایمیل خود میشدیم و بعد از خواندن و جواب دادن به ایمیلها، دیسکانکت میشدیم. اما اتصال بیوقفه کاربران به اینترنت، مستلزم ایجاد سرویسهای جدیدتری بود، سرویسهایی که رفتهرفته سرو کلهشان پیدا شد.
۲- ارتباط بیدرنگ: زمانی برای اینکه بفهمیم دوستمان کجاست، در حال انجام چه کاری است و یا چه حال و هوایی دارد، مجبور بودیم، ایمیلی بزنیم و منتظر پاسخ بمانیم، اما حالا به یاری فیسبوک و توییتر، حتی لازم نیست، چنین سؤالهایی پرسیده شود، چون میشود، پاسخ این سؤالهای ذهنی را در status یا توییتهای دوستان دید.
۳- سرویسهای جدید ارتباطی، هم بر کمیت ارتباط میافزایند و هم ارتباط را از حالت خشک و رسمی در میآورند. چند وقت پیش اگر به سفری میرفتیم، ممکن بود با ایمیل برای تعداد محدودی از دوستانمان در مورد چیزهایی که دیدهایم و تجربه کردهایم، توضیحاتی بدهیم و احیانا عکسهایی برایشان بفرستیم. اما امروز در همان لحظه، تعداد بیشتری از دنبالکنندگان ما در توییتر، میتوانند بخوانند که کجا هستیم و چقدر با مقصد نهایی فاصله داریم، آنها حتی میتوانند عکسی را که چند ثانیه پیش با موبایل گرفتهایم و به اشتراک گذاشتهایم، ببینند! البته همین فاشگویی جمعی ، ممکن است مجبورمان کند که اندکی ملاحظهگری را هم وارد نوشتهها و اشتراکاتمان کنیم.
۴- سرریز اطلاعات: اما یک جنبه منفی سرویسهای جدید ارتباطی، سرریز اطلاعات است. وقتی شما در توییتر یا فرندفید بیش از ۲۰۰ – ۳۰۰ نفر را دنبال کنید، به خوبی متوجه این قضیه میشوید. گاهی پیدا کردن پیامهای مهم در میان انبوهی از پیامهای کم اهمیتتری که مثلا در آنها محتوای نهار و صبحانه یا قطعه شعری توییت شده است، ناممکن میشود. اینجاست که گاهی نیاز میشود، کاربر به دنبال صافیهایی بگردد که پیامهای باارزشتر را برایش جدا کنند، مثلا در توییتر میتوان تگ خاصی را جستجو کرد، به زودی هم کاربران این سرویس امکان خواهند یافت که کسانی را که دنبال میکنند، در گروههای مرتب کنند و نظم بدهند.
اما شاید کمتر کسی باشد که از ترس یک سونامی اطلاعاتی، بر وسوسه دسترسی به دریای اطلاعات ارزشمندی که سرویسهای جدید ارتباطی در اختیارمان قرار می دهند، فائق آید.
۵- هویتبخشی: من کی هستم؟! در زمانه ایمیل، ما تنها اسمی بودیم، قبل از یک دات کام. اما در عصر توییتر، فیسبوک و فرندفید، کاربران دیگر میتواند از کوچکترین علایق و سلایق ما مطلع شوند: چه چیز میخوریم و چقدر؟! شببیداری را دوست داریم؟ گیک عشقکامپیوتر هستیم یا طرفدار مشتاق یک تیم فوتبال؟ کدام شاعر را دوست داریم؟ ولخرج هستیم یا خسیس؟ انزواطلب و محتاط هستیم یا اجتماعی و رفیقباز؟ چه نوع خبرهایی را دنبال میکنیم؟ اینها چیزهایی هستند که در عصر ایمیل، هرگز در مورد دوستان آنلاینمان کشف نمیکردیم.
۶- وقتگیر یا ابزارهایی برای تلف کردن وقت؟ بسته به نحوه استفاده ما از ابزارهای جدید ارتباطی، آنها هم میتوانند وسیلهای برای صرفهجویی در وقت باشند و هم ابزارهایی برای تلف کردن وقت.
تصور کنید که مشکل فنی در مورد کامپیوتر یا یک سوال درسی دارید. با پرسیدن سؤالتان در یک شبکه اجتماعی، به احتمال زیاد یک پاسخ مناسب دریافت خواهید کرد و تازه میتوانید به صورت زنده، سؤال و جواب هم بکنید. به این ترتیب دیگر لازم نیست، به چند نفر ایمیل بزنید و چند ساعت منتظر بمانید، اما از سوی دیگر همین شبکههای اجتماعی میتوانند، خیلی راحت، هر روز دو سه ساعت از وقت با ارزشتان را بگیرند.
———————-
گوگل ویو، تجسم الگوی جدید ارتباط: از حدود ۱۰ روز پیش، دعوتنامههای سرویس جدید گوگل، یعنی گوگل ویو Google Wave، که البته هنوز در مراحل ابتدایی خود به سر میبرد، برای تعدادی از کاربران فرستاده شده است و کاربران ایرانی محدودی هم به آن دعوت شدهاند. کار برجسته گوگل ویو، مهیا کردن امکان ارتباط بیدرنگ کاربران و تسهیل اشتراک نظرات و فایلها برای آنهاست.
به گمان من گوگلیها حتما نحوه خاص و منحصر به فرد ارتباطات را در فرندفید، تحت نظر گرفتهاند و با استفاده از این مشاهدات ایده گوگل ویو را عملی کردهاند. اگر کاربر فرندفید بوده باشید، میدانید که ارتباط در فرندفید، الگوی خاص دارد:
در ایمیل، ارتباط غیرفعال passive است. به این معنی که وقتی شما ایمیل دریافت میکنید، اجباری برای پاسخ دادن به آن در همان لحظه ندارید. توییتر از این لحاظ، نوع غیرفعالتری از ارتباط است، چون اکثر توییتها به منظور دریافت پاسخ، ارسال نمیشوند.
اما در هنگام چت و استفاده از سرویسهای پیامرسانی بیدرنگ، نوع ارتباط جبری aggressive است. یعنی شما اگر on باشید و بعد دوستتان روی چت ظاهر شود و سوالی بپرسد، اجباری برای پاسخ دادن در همان لحظه دارید.
اما گوگل ویو میکوشد که الگوی تازهتری ار ارتباط را همگانی کند: ترکیبی از ارتباط غیرفعال و ارتباط جبری! از این نظر گوگل ویو دقیقا شبیه فرندفید است.
بگذارید بیشتر برایتان توضیح بدهم، وقتی دعوتنامه گوگل ویو را دریافت کردید، حتما در دقایق ابتدایی گیچ میشوید و از خودتان می پرسید که سرویسی که اینقدر حرف و حدیث برایش به پا شده، همین بود؟! این سرویس چه چیز تازهای دارد؟
در گوگل ویو، هر زمان که بخواهید در مورد مسئلهای صحبت کنید، باید اصطلاحا یک موج یا Wave درست کنید. به نظر من این اصطلاح بسیار بامسما است. فرض کنید که مثلا هوس کردهاید که لپتاپ بخرید، شما میتوانید یک ویو برای این منظور درست کنید و چند نفر از دوستان را وارد «ویو» مورد نظر بکنید و شروع کنید به بحث. بعضی از دوستانی که وارد ویو کردهاید، در آن لحظه آنلاین هستند و در ضمن حوصله بحث دارند، پس تقریبا شبیه یک چت معمول، با شما سوال جواب میکنند. اما تعدادی از دوستانی هم که وارد ویو کردهاید، در آن لحظه آنلاین نیستند، یا در آن زمان، حوصله بحث در مورد برندهای مختلف لپتاپ را ندارند، آنها میتوانند هر زمان که دوست داشته باشند، کل گفتگوهای شما را بخوانند و بعد نظرات خود را اضافه کنند.
پس میبینید که این گوگل ویو با ترکیب دو شیوه ارتباطی غیرفعال و جبری، شیوه جدیدی از ارتباط را درست کرده است، با تسامح میتوان گفت: گوگل ویو، ترکیب ایمیل و چت است. گوگلیها قبلا با کنار هم قرار دادن ایمیل و جیتاک کوشیده بودند که چت وایمیل را با هم ادغام کنند، اما حالا با ویو، آنها توانستهاند، به شیوه مبتکرانهتری این کار را انجام دهند.
تا زمانی که ویو در دسترس همه کاربران اینترنت قرار بگیرد، زمان زیادی باقی مانده، باید منتظر ماند و دید که وقتی این سرویس همگانی شود و اپلیکیشنهای دسکتاپ و موبایل هم برای آن، همچون توییتر ساخته شود، چه میزان محبوبیت خواهد داشت و موفقیت کسب خواهد کرد.
اما چیزی که روشن است این است که ویو، بیش از آنکه یک محصول اختصاصی شرکت گوگل باشد، یک پلتفرم است و به عبارت دیگر یک خط مشی و یک تفکر و اندیشه بنیادی برای ایجاد تحول و تولید شیوه جدیدی از ارتباط است.
پینوشت: متأسفانه دعوتنامه گوگل ویو برای ارسال ندارم.
منبع: 1pezeshk.com