با بـرادران ترانــه مــادری - گفتگو عکس و مصاحبه
هما روستا
دانیال حکیمی
متولد 1342 در شاهرود، پس از دریافت دیپلم اقتصاد از سال 1360 با اداره فعالیتهای فرهنگی و هنری تهران شروع به همکاری کرد. سه سال بعد با گذراندن دوره کامل کلاسهای حمید سمندریان و نیز دوره مدرسه بازیگری رادیو، به عنوان بازیگر در رادیو مشغول به کار شد. اولین ایفای نقش او مربوط میشود به نمایش «فیزیکدانها» به کارگردانی سمندریان. پس از آن علاوه بر بازیگری به نوشتن و کارگردانی آثار مختلفی پرداخت. او در سال 1384 موفق به کسب دیپلم افتخار بهترین بازیگر مرد از جشن خانه تئاتر شد. حکیمی به عنوان یک چهره مثبت فیلمها شناخته شده، هر چند، چندی پیش با ایفای نقش در سریالهایی نظیر «خانه پدری» و «لبه تاریکی» سعی در شکستن این کلیشه داشت و البته در ورای تمام این تفاسیر او به زیبایی تمام نقشهای محوله را باورپذیر ارائه میکند.
وی در سریال ترانه مادری هم یک نقش خاکستری ارائه میدهد؛ مانند همیشه زیبا و بدون نقص. از ویژگیهای بارز او این است که از گفتگو فراری است... اگر گفتگوی او را جایی خواندید از ما جایزه بگیرید.
لوکیشن، باغ برره
مینا لاکانی
فاطمه گودرزی
متولد نوزدهم تیرماه سال 1342 در تهران است.
او نیز دیپلم اقتصاد را در سال 61 کسب کرد و پس از آن دوره دو ساله تئاتر گذراند. همسرش عبدالرضا گنجی است.
فعالیت در سیما را از سال 1367 و در سینما از دو سال بعد آغاز کرد. ایفای نقش در فیلم «خانه خلوت» به کارگردانی مهدی صباغزاده در سال 1370 او را کاندیدای سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن و همین طور در سال 1377 کاندیدای سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن به خاطر حضور در فیلم «جنگجوی پیروز» کرد.
افشانی، بچه درسخوان
«محسن افشانی» کم سن و سال و پرانرژی همان بازیگر نقش پویاست که تا مجلهها را در دست من و همکارم دید، خوشحال و خندان مجله را از دست ما گرفت و به جایی پناهنده شد و خودکاری طلب کرد و مشغول حل جدول شد. به قول خودش خوره جدول است و برعکس پویا نظری مجموعه بسیار دقیق و ریزبین است و خودکفا و البته به مانند پویا بااستعداد. اگر بیننده برنامه سلام بهار و اجرای زنده محسن افشانی بوده باشید بر مدعای ما صحه خواهید گذاشت. به طور حتم دیالوگهایی که در برنامه کودک و نوجوان به زبانهای آلمانی، ایتالیایی، فرانسوی و اسپانیایی را اجرا میکرد، دیدهاید. خیلیها او را یک استعداد قلمبه میدانند که با این سن میتوان آینده درخشانی برایش متصور شد، اما خودش میگوید تا پنج سال دیگر برای همیشه از این وادی کنار خواهد رفت.
از چه زمانی وارد این عرصه شدی؟
افشانی: چهار سال پیش با تئاتر شروع کردم، علی مختارزاده که دو تا از کارهای مرا دیده بود از برنامه آستانه تماس گرفت و برای بازی در یکی از آیتمها، پس از یک ماه به من پیشنهاد اجرا داد، دیگه از همان جا پلهپله رفتم جلو تا شدم مجری اول برنامه، پس از آن برنامه «مادوتا» و «سلام بهار» که قرار بود نود تا برنامه روی آنتن برود که تنها شصت قسمت پخش شد. در جامجم هم برنامه زنده «بوم سفید» را اجرا میکنم.
چطور برای این کار معرفی شدی؟
افشانی: از دو سال پیش با محمد حمزهای (دستیار کارگردان) آشنایی داشتم (قرار بود در کار دیگری همکاری کنیم اما از آنجا که کنکور داشتم، منتفی شد) فروردینماه امسال تماس گرفتند برای این کار، البته پیش از این هم یک نقش کوچک در قسمت سوم سریال «کارآگاهان» به کارگردانی آقای لبخنده ایفا کردم.
متولد چه سالی هستی؟
افشانی: یازدهم فروردینماه سال 68.
پس امسال کنکور شرکت کردی، در چه رشتهای؟
افشانی: در رشته مهندسی مکانیک گرایش حرارت سیالات که حتما قبول میشوم.
چرا در رشته هنری شرکت نکردی؟
افشانی: همه گفتند که بازیگری را به شکل آکادمیک و دانشگاهی پیگیری کن، اما خودم دوست ندارم. من عاشق مهندسی شیمی و مکانیک هستم.
پیش از شروع کار چه بیوگرافی از پویا ارائه داده بودند؟
افشانی: در روزهای پیش تولید، زمانی که برای تمرین دور هم جمع میشدیم آقای حاتمی که به عنوان بازیگردان حضور دارند (و البته بازیگر هم...) کمی در مورد نقش برایم توضیح داده بودند، با راهنماییهای ایشان و نیز آقایان محمدی و سهیلیزاده و همچنین تجربه کمی که از تئاتر داشتم یک شناسنامه برای پویا نظری درست کردم.
به اندازه پویا درسخوان هستی؟
افشانی: تا قبل از اینکه درگیر برنامه زنده شوم خیلی درسخوان بودم، اما بعد از آن کمتر پرداختم به درس ولی همیشه معدلم بالای هجده است.
با چه معدلی دیپلم گرفتی؟
افشانی: با معدل کل 14/18 دیپلم گرفتم.
قصد داری تا کجا بازیگری را دنبال کنی؟
افشانی: حداکثر تا چهار یا پنج سال دیگر.
یعنی آنقدر این حرفه را برای خودت محدود کردی؟
افشانی: نه! محدود نکردم، چون بازیگری جزء اهداف من در زندگی نبوده، همیشه دوست داشتم، مهندس شوم بازیگری از سرگرمیهای جدی من به حساب میآید.
اجرا هم...؟
افشانی: اجرا که همیشه حکم بازی برایم داشته یک نوع شوخی و خاله بازی. شاید به این خاطر که ویژگیهای یک مجری مثل بیان و شیوه اجرا را هیچوقت نداشته ام. همیشه جلوی دوربین بازی کردم چه در مقام مجری چه بازیگر.
پیشتر، کار با این گروه حرفهای را تصور میکردی؟
افشانی: مثل خیلیها این سوال برای خودم هم وجود دارد که چرا من انتخاب شدم؟ این انتخاب خیلی برایم عجیب بود، من از هیچ یک از استعدادهایم ناآگاه نبودم و میدانستم که میتوانم خوب باشم، اما مدام فکر میکنم که چقدر زود و چقدر خوب در این جایگاه قرار گرفتم.
به هر حال انتخاب یک مجری برای چنین نقشی تا حدی سخت است، من بسیار از این اتفاق خوشحالم و تشکر میکنم که چنین فرصتی به من دادند.
چند تا خواهر و برادر داری؟
افشانی: تنها یک خواهر بزرگتر دارم.
خانواده چقدر در این زمینه مشوقت هستند؟
افشانی: من همیشه سپاسگزارشان هستم، در این مدت خیلی اذیت شدند نقش خانواده واقعا قابلانکار نیست. شاید آن روزها که برای تئاتر میرفتم کارم را جدی نمیگرفتند، ولی از زمانی که اولین تصویر از من پخش شد جدی گرفتند و البته مطمئن.
بهترین بازیگر و بهترین مجری از نظر تو...؟
افشانی: حامد بهداد و رضا رشیدپور.
خیرابی: دوربین همیشه خانه ما بود
تشابه بازی او به حامد بهداد خیلی زود او را مورد توجه رسانهها و مخاطبین قرار داد اما حتی اگر به بدبینانهترین شکل ادعا کنیم او تنها از بهداد تقلید میکند، بدون اغراق میتوان از حالا آیندهای خوب را برایش متصور شد.وی تجربه طولانی در راستای حضور حرفهای جلوی دوربین ندارد و کارهایش تنها به فیلم «تلخون» و نیز فیلم سینمایی «حس پنهان» محدود میشود. هر چند او از سالها پیش و در سنین پایین وارد دنیای هنر شده است. در حس پنهان تنها یک پلان جلوی دوربین مصطفی رزاق کریمی رفت و همان یک صحنه برای این بازیگر جوان کافی بود تا در پرونده کاریاش ثبت شود. در زندگی واقعیاش تقریبا میتوان گفت شباهتی با بهرام کیا ندارد، او برعکس بهرام بسیار متین، صبور و کم سر و صداست.
متولد چه سالی هستی و از چه سالی بازیگر شدی؟
خیرابی: آذرماه سال 1363 به دنیا آمدم. در خصوص بازیگری هم سال سوم راهنمایی در یک کار ایفای نقش کردم که بعد از آن به خاطر درس و مدرسه، به دنبالش نرفتم تا اینکه در دوره دانشگاه توسط یکی از دوستانم برای یک کار مستند داستانی به آقای رزاق کریمی معرفی شدم اینجا بود که تصمیم گرفتم جدیتر به این حرفه بپردازم از این رو رفتم به کانون سینماگران جوان و یک دوره کامل آموزش بازیگری را سپری کردم و دوباره برای کار «حس پنهان» آقای رزاق کریمی انتخاب شدم؛ بعد از آن در تله فیلم «تلخون» به کارگردانی آقای امینی ایفای نقش کردم.
برای ترانه مادری چگونه انتخاب شدی؟
خیرابی: آقای حمزهای تلخون را دیده بودند برای همین با من برای این کار تماس گرفتند.
اما با ایفای نقش در این سریال این ذهنیت پیش میآید که سابقه طولانی در این حرفه داری. به نظر خودت دلیل این موفقیت چه چیزی است؟
خیرابی: من از بچگی عاشق فیلم بودم، فکر میکنم تمام این فیلم دیدنها در ایفای نقش به کمکم میآیند، ضمن اینکه به دلیل شغل پدرم با دوربین آشنا بودم چرا که پدرم آتلیه عکاسی و فیلمبرداری دارد. همیشه جدیدترین دوربینی که وارد بازار میشد به خانه ما هم میآمد، از این رو با دوربین غریبه نبودم، برای همین هیچ هراسی از لنز و دوربین نداشتم. فکر میکنم دلیل اصلی راحت بودنم جلوی دوربین همین ویژگی شغل پدرم بوده و هست. در مورد این سریال خاص هم اگر بازی من خوب به نظر آمده به خاطر لطف و زحمات آقای حاتمی به عنوان بازیگردان و آقای سهیلیزاده و همچنین آقای حکیمی است که بسیار کمکم میکنند.
پیشتر که کارهای این بازیگران مثل دانیال حکیمی، هما روستا، مینا لاکانی و... را میدیدی، فکر میکردی روزی در کنارشان ایفای نقش کنی؟
خیرابی: به هیچوجه، چنین احتمالی نمیدادم.
کدام یک از کارهای دانیال حکیمی را بیشتر دوست داری؟
خیرابی: من همیشه یکی از طرفداران ایشان بودم، هم من و هم خانوادهام عاشق صدای آقای حکیمی هستیم، اکثر کارهایشان را دیدهام، اما سریال «مسافر» بیشتر در ذهنم باقی مانده بازی در کنار آقای حکیمی و همچنین خانم روستا شانس بزرگی است برای من که هیچگاه فراموشش نمیکنم.
سقف آرزوهای سیاوش خیرابی کجاست؟
خیرابی: آرزوهای من هیچ وقت سقف نداشته، هر چه میروم بالاتر باز بالاترش را طلب میکنم.
خانوادهات چطور؟ آنها هیچ کدام وارد این حرفه نشدهاند؟
خیرابی: دو تا برادر دارم که از من بزرگترند و کار پدر را دنبال میکنند.
در این مدت که ترانه مادری روی آنتن میرود، در بیرون چهره شناخته شدهای هستی؟
خیرابی: کم و بیش. یک بار به رستوران رفته بودم همه مرا شناختند و آمدند برای امضا، همین طور که سرم پایین بود آقایی را دیدم، یک دفعه ناخودآگاه ایستادم شروع کردم به سلام و احوالپرسی، او گفت: «پسرم از تو خوشش میاد، میخواد باهات عکس بگیره». من از همون لحظه زبانم بند آمد، بعد که رفت به یاد آوردم که ایشان آقای هاشمی معلم اول دبیرستان من بوده تازه فهمیدم چرا زبانم بند آمده بود، چون همیشه از او میترسیدم.
او فهمیده بود شاگردش بودی؟
خیرابی: نمیدانم، وقتی فهمیدم دنبالش رفتم اما چون همه جمع شده بودند برای عکس و امضا، نتواستم پیدایش کنم.
برداشت شخصی تو از سریال ترانه مادری چیست؟
خیرابی: یکی از محورهای اصلی این سریال نشان دادن تربیت نادرست است بیتوجهی زیاد به بهرام و از آن طرف توجه زیادی به پویا، همان بحث افراط و تفریط.
رشته تحصیلی شما؟
خیرابی: فوقدیپلم نرمافزار کامپیوتر هستم که انشاا... میخواهم برای لیسانس بخوانم.