حقایقی درباره هدیه تهرانی
بالاخره بین سینمای ایران و هدیه تهرانی آشتی برقرار شد . حالا خانم تهرانی پس از چهار سال با فیلم " هفت دقیقه تا پاییز " قرار است در جشنواره حضور داشته باشد. پس از سالها نیز فیلم " شبانه " کیوان علی محمدی و امید بنکدار با بازی او درسینماها اکران شده است .بدنیست بدانید که كيوان عليمحمدي يكي از كارگردانهاي فيلم "شبانه"درزمان نمایش این فیلم در جشنواره فیلم فجر چهارسال پیش گفته بود : هر حال شبانه ساخته شد اما هديه تهراني فرشته نجات ما بود كه باعث شد كار ما به نتيجه برسد و اگر او نبود همه زحمات بر باد رفته بود.هدیه تهرانی پس از چهار سال با فیلم هفت دقیقه تا پاییز در جشنواره فیلم فجر امسال حضور دارد .بازیگری که دراین سالها اگرچه اصلا مصاحبه ای نکرده ولی همچنان در مطبوعات خبر ساز و پرخبر است /بازیگری که هیچ وقت پی گیر بازیگری نبود/ آنطور که خودش در مصاحبه ای گفته :هیچ وقت به صورت جدی و عاشقانه پی گیر بازیگری نبوده است ولی به هرحال برایش جذابیت داشته است .جذابیتی که دنیای نمایش به هرشکلش برای همه دارد .پدر هدیه تهرانی به گفته خودش خیلی فیلم می دیده وهمیشه اورا هم با خودش به سینما می برده است .در ضمن پدرش جسته گریخته کار تئاتر هم می کرده است .جالب است بدانید مادربزرگ او در سی سالگی دریک فیلم هم بازی کرده است . اولین بار که قرار بود بازیگری را شروع کرده و بازی درسلطان را قبول کند با پدرش مشورت می کند ودر مجموع پدرش نه خیلی موافق بود ونه خیلی مخالف و مثل همیشه تصمیم نهایی را به خودش واگذار می کند . تهرانی درباره حضور در سینما در گفت وگویی گفته است :خیلی برایم پیش می آمد که دست اندرکاران سینما برای بازی در فیلمی دعوتم می کردند .چند تا از آشناها وبستگان ما مثل ناصر تقوایی واکبر عالمی هم گاهی چنین پیشنهادهایی می کردند و این قضیه چندان برایم نا آشنا نبود . /چای تلخ تقوایی/ اولین بار که به طور جدی به بازی دریک فیلم فکر کردم بیست سالم بودو آقای تقوایی قرار بود چای تلخ را بسازد اما فیلم به سرانجام نرسید .این درست موقعی بود که قصدداشتم به آلمان بروم ودررشته دکوراسیون داخلی ادامه تحصیل بدهم . /زمانی برای دوست نداشتن سینمای ایران/ اما می گذرد و یک روز در یک فروشگاه محمد رضا شریفی نیا وآزیتا حاجیان از هدیه تهرانی می پرسند به بازیگری علاقه دارد واو در جواب می گوید نه .چون در آن زمان سینمای ایران را زیاد دوست نداشت و بازیگری هم طبعا جذابیت چندانی برایش نداشت . اما بالاخره با پی گیری شریفی نیا وحاجیان او برای فیلم روز واقعه به دفتر هدایت فیلم دعوت می شود.نقش کوتاه راحله را که به او پیشنهاد داده بودند از نظر خودش نقش خیلی کوتاهی بود که کار خاصی غیر از گفتن چند تا بله وخیر نمی کند و بیشتر یک تیپ ساده است تا شخصیت و به همین خاطر جواب منفی می دهد .او به گفته خودش می دانست که قدم گذاشتن دراین دنیا ممکن است تمام زندگی اش را تحت الشعاع قرار دهد پس اولین نقش باید ارزش این ریسک را می داشت . /هدیه دراغما/ هدیه تهرانی پس از این ماجرا قصد سفر به آلمان را دارد که پیش ازاین سفر تصادف شدیدی می کند وبه اغما می رود و حدود ششماه در بیمارستان بستری می شود . /سه هدیه روی یک نیمکت/ بعد ماجرای دعوت مهرجویی از او برای فیلم جدیدش به وجود می آید .ماجرابه گفته هدیه تهرانی ازاین قرار بوده که آناهیتا همتی که با هدیه تهرانی در شهرک اکباتان همکلاس بوده برای تست بازیگری به دفتر مهرجویی می رود وقتی متوجه می شوند او متعلق به شهرک اکباتان است از او می پرسند که آیا دراین شهرک دختری به اسم هدیه را می شناسد و او می گوید که سه نفر را بااسم هدیه می شناسد .در واقع این سه نفر که یکی از آنها هدیه تهرانی بود در مدرسه پشت یک میز می نشستند. /نه به مهرجویی!/ خلاصه هدیه تهرانی برای فیلم لیلا دعوت می شود ولی چون به گفته خودش قصه فیلم را دوست نداشته است آن راقبول نمی کند . او درباره رد کردن فیلم مهرجویی بعدها در مصاحبه ای می گوید :البته آن موقع عقلم نمی رسید و شاید به خاطر اسم واعتبار آقای مهرجویی باید قبول می کردم .اما این مضمون که مردی می خواهد زن بگیرد چون همسرش نازاست برای قابل هضم نبود. /بودن یا نبودن یا زیرآب زدن؟!/ بعد از این برای فیلم بودن یا نبودن کیانوش عیاری دعوت می شود و کیانوش عیاری قصه را برای او تعریف کرده وتهرانی از قصه خوشش می آید ومی پذیرد .کم کم قرار ها جدی تر می شود و او شروع می کند به تمرین وتحقیق و صحبت با بیماران قلبی .تهرانی درباره منتفی شدن بازی اش دراین فیلم گفته :این پروسه تمرین وتحقیق دو سال طول کشید و من هم چون با فضا و شرایط سینمای ایران آشنایی نداشتم تا بدانم دوستان چه قدر به هم لطف دارند و چه طور زیر آب هم را می زنند! مدام می شنیدم که این فیلم پروانه ساخت ندارد و به مرحله تولید نمی رسد و حتی یکی از دوستان نزدیکم از آقای عیاری شنیده بود که ساخت این فیلم منتفی شده . در حالی که همه اینها شایعه بود و من هم ازاین ماجراها دلخور بودم که چرا آقای عیاری مرا درجریان نگذاشته اند. /سلطان کیمیایی وعلاقه مندی به چیزهای قدیمی/ بعد قرار می شود که در فیلمی از مسعود کیمیایی با فیلمنامه ای با عنوان سیب سرخ هوا بازی کند که ساخت این فیلم توسط کیمیایی منتفی می شود وسعید اسدی آن را می سازد که خانم تهرانی نیز طبعا در آن حضور پیدا نمی کند .پس از آن دومرتبه کیمیایی با او تماس گرفته ومی گوید می خواهد که یک کار خیابانی بیست روزه را کار کند که ممکن است خوب از کار دربیاید و احتمال دارد خوب از کار درنیاید .خلاصه قرار می شود که درفیلم سلطان کیمیایی بازی کند . او درباره بازی درسلطان گفته : نام کیمیایی برایم مهم نبود چون اگر اینجور بود باید درفیلم مهرجویی بازی می کردم .راستش یک دلیلی که درفیلم سلطان بازی کردم این بود که من خیلی به مسائل قدیمی علاقه دارم .بناهای معماری گذشته و مبلمان واشیا قدیمی و کلا مخالف از بین رفتن این چیزها بودم وقصه سلطان هم به این ماجراها مربوط می شد . /وای چه قدر فاجعه ام / هدیه تهرانی اولین بار خودش را برروی پرده سینما آزادی می بیند وبه آن طور که گفته از خودش خیلی بدش می آید.او دراین باره در مصاحبه ای گفته :دفعه اول که خودم را روی پرده دیدم می خواستم برم زیر صندلی و قایم شوم و با خودم گفتم :وای چه قدر فاجعه ام .این احساس هنوز هم با من وجوددارد وفرق چندانی نکرده است . /قرمز/ فیلم قرمز که هدیه تهرانی در آن بازی کرده بود فیلمی بود که درابتدا در فیلمنامه آن دیالوگهای شخصیت هستی با بقیه یکسان ویک لحن بود .در این خصوص هدیه تهرانی با فریدون جیرانی بحث می کرد که چون شخصیت هستی شخصیتی مدرن وامروزی است باید دیالوگها را عوض کرد ویا در خیلی جاها این نقش باید با سکوت اجرا شود و این اتفاق هم افتاد .مثلا در صحنه در گیری دادگاه ،شخصیت هستی طبعا و طبق فیلمنامه باید درواکنش به دادو بیداد کردن و سیلی زدن خواهر شوهرش او هم دادو بیداد می کرد وسیلی می زد اما هدیه تهرانی تصور کرده بود که اگر خودش جای آن زن بود هیچ گاه این کاررا نمی کرد تهرانی دراین باره گفته :تمام این پروسه در فیلمها یک جور کشف وشهود بود که هم خودم را کشف می کردم وهم دنیای اطرافم را بهتر می شناختم . /ماجرا جویی های هدیه تهرانی / سوال از هدیه تهرانی : قبول دارید که یکی از دلایل گرایش به بازیگری ،تمایل شما به ماجراجویی وکنجاوی است ؟ جواب : بله ،کاملا .(ماهنامه فیلم شماره330) همانطور که هدیه تهرانی خودش هم اعتراف می کند یک ماجرا جو هست وهمین حس کنجکاوی و ماجرا جویی پای او را به خرابی های زلزله بم ،بغداد ،افغانستان وکردستان عراق می کشاند .او خودش دراین باره گفته : هر جا ردی از ماجرا جویی و موقعیت و تجربه چیزهای بکر و تازه باشد خطررا با جان ودل می پذیرم و به دنبالش می روم .همیشه فکر می کنم که بهتر است بروم و ماجرا ها واتفاقات مختلف رااز نزدیک لمس کنم. /چالش با نقش/ از نظر هدیه تهرانی چالش با نقشهای مختلف و دلهره واضطراب برای اجرای آنها یک وسوسه درونی برای برای او بوده است که آیا از پس این کارها برمی آید یا می تواندآنقدر از خودش دور شود که فرضا یک زن کردرا که ده سال هم از او بزرگتر است را قابل باور کند یا نه ؟ تهرانی در پاسخ به این سوالات همیشه گفته: در نگاه اول ممکن است شخصیتهای فیلمهایی چون پارتی دنیا ،دختر ایرونی و غیره مشابه به نظر برسند وجه تشابهی که دراین گونه کاراکترها به نظر می رسد یک نوع استقلال و یا شاید همان وجهی است که همه آن را کلیشه یا شخصیتی سردو سنگی می خوانند .خیلی احساس نمی کنم که تمام این شخصیتها همواره شبیه به هم وتکراری باشند . شاید هم اینطوری باشد اما چیزی که مهم است توباید هر نقشی را در هر قالبی و فیلمنامه طوری بازی کنی که قابل باور باشد ودرس اجرا شود . در سینمای دنیا هم فقط بازیگر نیست که سعی می کند کاراکتر جذاب و متفاوتی خلق کند آنجا مجموعه ای از عوامل وتواناهایی دست به دست هم می دهند تااین اتفاق را تسهیل کنند در سینمای ما گاهی هر کدام از این عوامل نهایت کوششان را می کنند که این اتفاق نیافتد!حالا من باید تلاش مضاعفی بکنم تا به رغم همه این عوامل بازدارنده ،جوری جلوی دوربین و روی پرده ظاهر شوم که توی ذوق نزنم ومردم مشتاق دیدنش باشند. /بازی در دوئل/ در فیلم دوئل احمد رضا درویش او ابتدا قرار می شود نقش سلیمه را بازی کند . نقشی که بعدا پریوش نظریه بازی می کند . احمد رضا درویش نیز اعتقادداشت که این نقش با توجه به متفاوت بودنش برای تهرانی در آن مقطع نقش ایده الی است .اگر چه اجرای کاراکتر سلیمه در فیلم دوئل از نظر تهرانی اتفاق خیلی ویژه ای بود اما شرایط و تفاوتهای نقش به نظر هدیه تهرانی برای شروع خیلی زیاد بود واحساس می کرد این نقش به او نمی خورد . البته وقتی او فیلم دوئل را می بیند به این نتیجه می رسد که می شد این کاررا کرد و چندان توی ذوق نمی زد . حرف اصلی با آقای درویش این بود که ایراد دوئل در اینجاست که همه دارند به یک شیوه و با لهجه جنوبی حرف نمی زنند و در مجموع یک جوری است .این در حالی است که درفیلم زنگی و رومی هم قرار بود نقش یک معلم جنوبی را با لهجه بازی کند و هیچ مشکلی با آن نداشت اما در دوئل این حس به او دست می داد که نقش با تغییر یکباره و این گویش در نمی آید . البته او در فیلم جایی برای زندگی چنین حسی را نداشته و از نظر خودش خیلی هم دوست داشتنی بود.درآنجا یک مادر امی چهل ساله است و حتی وقتی فیلمنامه را خواند وقرار شد در آن بازی کند فکر کرد علاوه برتمایزهایی که نقش در فیلمنامه دارد تغییر های دیگری هم باید به آن اضافه کرد تادرست تراز کار در آید. /هدیه تهرانی وزمانه / زمانه اولین باری بود که می خواستم نقش فرعی بازی کنم . با خودم به این نتیجه رسیده بودم که به نقشهای اول وحضورهای طولانی روی پرده عادت نکنم .ابتدا خیلی داستان فیلم را درک نمی کردم و صحبتهای مفصل باآقای صلاحمند هم چیزی را حل نکرد .البته نقش در حد همین یکی دو دقیقه حضور نبود و جذابیت اولین تجربه نقش کوتاه در قبول کردن من تاثیر داشت . آن موقع شایعه های زیادی راه افتاد که من به خاطر حضور گلزار این نقش را قبول کرده ام در حالی که این کار هیچ ارتباطی به ایشان نداشت. /هدیه تهرانی وطرفدارانش/ رابطه بازیگران مشهور با هوادارانشان همواره با حواشی بسیاری مواجه بوده است .تهرانی نیز از جمله این بازیگران است . خود او زمانی دراین باره به یک ماهنامه تخصصی و معتبر سینمایی گفته بود : فکر کردن به این طرفداران گاهی آدم را آزار می دهد . چون نمی شود نسبت به انسانهای دیگر بی تفاوت بود و اهمیتی به این دلبستگی و علاقه شان نداد . متاسفانه جاهایی ناچاریم که این کاررا انجام دهیم و برخلاف میلمان بی تفاوت نشان دهیم چون تجربه نشان داده ادامه دادن این جورارتباطها چیزی را حل نمی کند ووقتی بعضی ها را درگیر ووابسته می کنیم به ضررشان تمام می شود . /مگر خانم تهرانی هم حمام می رود؟!/ این بازیگر مطرح سینما درادامه مصاحبه خود گفته بود :ابتدا فکر می کردم این ملاقات ها ومواجه شدنها آنهارا به این نتیجه می ساند که من هم مثل آنها آدم معمولی هستم .یکی از این دختران یک بار با منزل هدیه تهرانی تماس گرفته و به او گفته بودند هدیه تهرانی حمام است با تعجب پرسیده بود مگر خانم تهرانی هم حمام می رود ؟!احساس کردم بعضی ها تصور می کنند مارااز توی صندوق بیرون می اورند و می رویم جلوی دوربین وبعد دوباره لای زرورق می گذارندمان و می گذارند داخل صندوق تا فیلم بعدی !(ماهنامه فیلم شماره 330) /خاطره های عجیب مشهور شدن / او خاطره های عجیبی از مشهور شدن دارد از مرد جوانی که مرتب با خانه او تماس می گرفته وبعدها تهرانی از طریقی متوجه می شود که این مرد فکر می کند هدیه تهرانی همسرش است و از او چهار تا بچه هم دارد یا دختر جوانی که پس از فوت مادرش تصور می کرد که هدیه تهرانی مادر او ست و یک بارهم که تهرانی از سفر شمال برمی گشته می بیند که این دختر روی تخت او خوابیده است . تهرانی درباره این خاطره ها در اظهاراتی گفته :خاطره های عجیب زیادی دارم .یکی از آنها موقع کار سر فیلم دوئل بود .که یک روز رفتیم بازار شهر وبرای خرید و موقع برگشتن متوجه شدیم جمعیت خیلی زیادی پشت سر ماراه افتاده اند و دعا می خوانند. دقیقا شبیه تظاهرات شده بود . /نشریا ت زرد وهدیه تهرانی / هدیه تهرانی همانند بسیاری از هنرندان دیگر از نشریات زرد شاکی بوده او حتی انتظار داشته که باید مسئولان نسبت به این تغذیه بد وغلط و غلط به جامعه و فرهنگ ما واکنش نشان دهند .البه او آنقدر ازاین مسئله گلایه مند است که مثلا در جایی عنوان کرده :شاید هم اینجور مطالب لازم است و گروهی دوست دارند این چیزها منتشر شود .شاید لازم است مردم مدام بخوانند که هدیه تهرانی در فلان مهمانی موهوم دستگیر شده و الان زندانی است وهمزمان هم دارد دوتا فیلم هم بازی می کند و تازه درهمان موقع اصلا ایران نیست وبه فلان کشور خارجی رفته وهمه اینها در حالی است که اصلا ممنوع الکار هم شده بوده !در همان زمان در خیابان دیده شده که دستش شکسته و .. . البته به نظر هدیه تهرانی هیچ به دنبال شکایت کردن از این نشریات نبوده . چون به نظرش کسانی که اورا از نزدیک می شناسند می دانند او دارد چه می کند وکسانی هم نمی شناسند بسته به وجدان وظرفیت خودشان هرچه که دلشان خواست می گویند ومی نویسند و کاری هم از دست او برنمی آید .در زندگی عادی هم ممکن است بستگان یا همسایه شما پشت سرتان حرفهای ناخوشایند و نامربوطی بزنند . می توانی بروی سراغش و بااو دعوا کنی و یا قضیه را رها کنی من از جایی به نتیجه رسیدم که بگذرم . /سالی هشت بار مرا شوهر می دهند/ زمانی یکی از نشریات زرد گفت وگویی به اصطلاح اختصاصی با مادر هدیه تهرانی می کند و حرفهایی عجیب غریب منتشر می شود . تهرانی با مادرش درباره آن مصاحبه صحبت می کند معلوم می شود هشتاددر صد آن حرفها رااز خودشان در آورده اند. هدیه تهرانی البته یک بر واکنش محشری نسبت به این حاشیه سازی ها داده است .او دراین باره گفته :نمی توانم هرروز به این فکر کنم که این نشریات زرد سالی هشت بار مرا شوهر می دهند . خب راه منطقی مقابله بااین جریان چیست ؟منطق می گوید حتی اگر بخواهیم عده این طلاق ها را حساب کنیم با توجه به اینکه من درست در ساعت مقرر پس از سه ماه وده روز شوهر کنم بازهم سالی ده تا شوهر نمی توانم عوض کنم . انتظار دارید به این چیزها فکر کنم؟بروم ودوربیافتم وبگویم چرااین حرفها را می زنید ؟اصلا فرض کنید این کار راهم کردم . آن وقت تیتر می زنند :هدیه تهرانی با حضور در نشریه ما ،ده تا ازدواجش در سال را تکذیب کرد!(ماهنامه فیلم شماره 344) /هدیه تهرانی و چهارشنبه سوری / شوکران ،کاغذ بی خط و چهار شنبه سوری از تحسین شده ترین فیلمهای هدیه تهرانی هستند .او در مصاحبه ای درباره فیلم چهارشنبه سوری گفته است :فیلمهای قبلی اصغر فرهادی را خیلی دوست داشتم .به همین دلیل پیشنهاد که کرد مشتاقانه پذیر فتم .هیچ وقت فکر نمی کردم روزی بخواهد با من کار کند از همان زمان هم معتقد بودم فیلم خوبی خواهد شد .فرهادی مطمئن نبود بتوانم این نقش را خوب از کار دربیاورم .تردیدش به نظرم از جایی بود که دلش نمی خواست سایه هدیه تهرانی روی فیلم بیافتد و یک سوپر استار به معنای عامه پسندش فیلم را تحت الشعاع قرار دهدو روی فروش آن تاثیر بگذارد .به هرحال مشکوک بود . درواقع دلش می خواست من کار کنم اما این نگرانی را هم داشت . خب فرهادی بامن خیلی صحبت می کرد و هنوز در آن زمان به نقطه واحدی درباره نقش مژده نرسیده بود .به گزینه های زیادی فکر می کرد . مثلا به من می گفت که مژده خیلی زن ضعیف ومظلومی است .بعد می گفت با حیا است و درعین حال قدرتمند . هزار جور روحیه راتوضیح می داد که در آن واحد همه شان متناقض بودند . در سکانسی که مژده بدو بدو می آید و توی راه پله و با مرتضی در آسانسور حرف می زند پنج نوع بازی از من می خواست .یعنی باید زنی را می شناختم که در عین ناامیدی وبدبینی و مظلومیت وقدرت ،حواسش هم به آبرویش است که همسایه ها ازسرو صدا ها با خبر نشوند وآبرو داری کند . بعد می گفت نه ،باید جیغ بزنی و سروصدا کنی.خلاصه گفتم : بابا تکلیف من را روشن کن که بفهمم بالاخره قضه از چه قرار است !گفت :همین طور که جلو می رود دارم از درون خود تو مژده را پیدا می کنم . او درباره صحنه کتک خوردن مژده از مرتضی (حمید فرخ نژاد )گفته است : دراین صحنه بدلی نبود .خودم بودم .با آرنج خوردم زمین وتا یک ماه درد داشتم . عصب آرنجم درد دیده بود . فرخ نژاد خیلی ناراحت بود .قرار نبود اینجوری کتک بزند .البته اینها هیچ کدام معلوم نیست (ماهنامه فیلم شماره 344) /چرا هدیه تهرانی در اشک سرما بازی نکرد؟/ اشک سر ما ساخته تحسین برانگیز عزیز الله حمید نژاد با بازی گلشیفته فراهانی از فیلمهایی بوده که قرار بود هدیه تهرانی در آن بازی کند .هدیه تهرانی دراین باره گقته : فیلمنامه اشک سرما اگرچه نقصهایی داشت اما نقش زن فیلم را دوست داشتم و لی به دلیل تداخل با کار دیگر میسر نشد . /هدیه تهرانی وعلاقه به بوتیک/ هدیه تهرانی همچنین درباره بوتیک گفته :بوتیک راهم خیلی دوست دارم واوائل کار صحبتهای مختصر وکمرنگی با دستیار نعمت الله شد ولی من مشغول انجام کار دیگری بودم اتفاقا این نقش اصلا به درد من نمی خورد و باید خود گلشیفته بازی اش می کرد . البته دوست داشتم به سن وسال گلشیفته بودم و بوتیک رابازی می کردم. /فیلمهای محبوب تهرانی/ کاغذ بی خط ،شوکران ، آبادان خ، انه ای روی آب ، شبانه و... برایم به معنای واقعی فیلم بودند .پارتی قرمز وجایی برای زندگی را با کمی ترجیح دوست دارم و حس خوبی بهشان دارم . دستهای آلوده : نمی گویم فیلم بدی است ولی نمی توانم خودم را راین فیلم تحمل کنم .زمانه چتری برای دونفروآبی هم همینطوری است . /بازیگر رزمی کار/ هدیه تهرانی زمانی در مصاحبه وفتی خواسته بود از علاقه خود به بازی در نقش اما تورمن در فیلم بیل را بکش سخن بگوید درباره دلیل این علاقه گفته بود شاید به خاطر این است که خودم هم مدتی است ورزش رزمی وووشو کار می کنم
چند سال پیش بود که برنامه جالبی باعنوان هفته " فیلم وفوتبال " در خانه هنرمندان با حضور هوشنگ گلمکانی حمید رضا صدر وجهانگیر کوثری برگزارشد .حمیدرضا صدراین نشست به نکات جالبی اشاره کرده بود مثلا او گفته بود : ستارههاي ورزشي با ستارههاي سينمايي غيرقابل مقايسه هستند تامكروز با مايكل جردن، يا ديويد بكهام با هيوگرانت قابل مقايسه نيست، ديويد بكهام وقتي وارد فرودگاه ميشود آن فرودگاه از جمعيت پر ميشود. ما در ورزش و فوتبال، هر روز يا هر هفته ستارههاي خود را ميبينيم. ما دائماً ، تغيير موهاي ديويد بكهام را زير نظر داريم ولي رابرت دنيرو تا فيلم بعدياش بازي نكند نميدانيم دارد چه كار ميكند. صدر گفته بود : در ايران مثلاً علي دايي با هديه تهراني قابل مقايسه نيست . /نسل جادویی مستندی درباره هدیه تهرانی/ نسل جادویی از جمله فیلمهایی است که هدیه تهرانی در آن بازی کرده وهنوز اکران نشده است . ایرج کریمی درزمان تولید این فیلم درباره آن گفته است : با توجه به اينكه من سبك خودم را دارم و در عين حال كه تم فيلم "نسل جادويي" دربارهي جوانان است و حرفهاي خودم را در آن مطرح كردم اما از لحاظ شيوهي كاري ميتوانم بگويم اين فيلم، يك نوع مستند دربارهي هديهي تهراني است. /همه حاشیه های یک سوپر استار/ هدیه تهرانی اگر چه بازیگر محبوب و معتبری در سینمای ایران بوده است ولی در برخی موارد به شکل ناخواسته ای همانند دیگر افراد مشهور حواشی ای گریبانگیر او شده است . /سرقت لب تاپ و دوربین/
تهراني خاطرنشان كرد كه ماجراي سرقت را همان لحظه به نيروي انتظامي گزارش كرده است. /گربه های هدیه تهرانی/ زمانی نشریه رویش در گزارشی درباره مشاهیر نوشته بود : خیلی از مشاهیر به نگهداری حیوانات خانگی علاقهمند هستند. مثلاً معروف است که «هدیه تهرانی» یک لشکر گربه کوچک و بزرگ در خانهاش دارد. یا «پروانه معصومی» که او هم به نگهداری گربه علاقه دارد. /عطر سوپر استار/ چند سال پیش نیز خبری درباره تولید عطر هدیه تهرانی منتشر شد . نشریه ایراندخت دراین باره نوشته بود :پس از دو سال مذاکرات پشت سر هم،کمپاني فرانسوي سرانجام موفق شد رضايت هديه تهراني را در مورد بو و رايحه عطر پيشنهادي جلب کند .به اين ترتيب مفاد قرارداد براي توليد عطر هديه تهراني در فرانسه و فروش آن در آسيا تکميل شد. اين مدت زمان البته بيش از همه نشان از سختگيري هميشگي تهراني در مورد کارهايش داشت که کمپاني فرانسوي را مجبور کرد تا چندين بار اسانس و مواد عطر را تغيير دهد تا سرانجام عطر صورتي رنگ زنانه Love Forever هديه تهراني به بازار عرضه شود. /همیشه عشق/ اين عطر بيش از پيش بايد نشان دهنده ويژگيهاي هديه تهراني ميبود. همان خصوصيات ويژهاي که وي را به عنوان بازيگري منحصربه فرد به همه شناساند و در سطح بينالمللي هم مطرح کرد.عطر «هميشه عشق» با نام هديه تهراني عطري است زنانه با رايحهاي قوي، اغواکننده و صميمي، مطبوع و دلپذير ولي حقيقي و ملموس. توليدکننده اين عطر، کمپاني Robertet در فرانسه است که از سال 1850 فعاليت خود را آغاز کرد. در سال 1875 اين کمپاني تحت اختيار آقاي Paul Rabertet قرار گرفت و او با تغيير نام کمپاني و فراگير کردن فعاليتهاي آن توانست تا 25 سال بعد نام اين شرکت را به عنوان برنده مسابقات جهاني عطرسازي در پاريس فراگير کند و به عنوان رقيبي مطرح و قابل اعتنا در بازار خوش بوي جهاني عطر بر سر زبانها بيندازد و براي خود مشتريان زيادي در سراسر جهان براي خود دست و پا کند. اين کمپاني در مسير توسعه خود با شانل و گوچي نيز همکاري داشته است. اين کمپاني عطرسازي که در دنيا به توليد عطرهاي مختلف با نام بازيگران مشهور است تاکنون عطرهاي زيادي با نام هنرمندان مشهور ساخته و عرضه کرده است. اين کمپاني با استفاده از مديران فروش و بازاريابي و شرکاي تجاري خود در آسيا نيز پروژههاي مشابه را پياده کرده است. در اين ميان نقش Herve Bourdeau که خود را صيادي قابل در شکار اشخاص جديد براي پروژههاي کمپاني Robertet ميداند تاکنون موفق شده تا قراردادهاي قابل توجه و مهمي با سوپراستارهاي آسيايي براي اين شرکت منعقد کند. در ميان اين نامها البته بيشتر بازيگران باليوود به چشم ميخورند از جمله «آميتا باچان» و«شاهرخ خان» که قبل از هديه تهراني عطري به نامشان توليد و عرضه شد. /نماینده نسل زنان قوی وخونسرد/ انتخاب هديه تهرانی براي اين کار از طرف اين شرکت فرانسوي و مديران آن بيش از ستاره بودن تهراني در سينما و معروفيت اوست. براي ساخت عطري با نام يک شخصيت قابليتها و تفاوتهاي او بيش از همه مد نظر قرار ميگيرد تا عطري که به بازار عرضه ميشود علاوه بر نام اين بازيگر،خصوصيات فردي وي را نيز نشان دهد. هديه تهراني به عنوان نماينده نسل جديد زنان ايراني قوي و خونسرد، با احساسات شديد اما تحت کنترل و در عين حال جذاب و مورد توجه است. عطر هميشه عشق با اسانسها و مواد داخل خود چنين حسي را پس از نوازش مشام به فرد ميدهد.اين عطر بنا به خواسته تهراني در بستههاي صورتي رنگ از حدود 2 سال پيش به بازار آمد و البته بيش از همه به امارات متحده عربي و دوبي رفت و از آنجا به ايران آمد. در ايران اين عطر به خاطر نام بازيگر، مجال تبليغ نيافت ولي نقل عطر هديه آن قدر دهان به دهان چرخيد تا خيليها از وجود آن اطلاع يافتند. با اين همه عدم اجازه تبليغ يا هم محافظهکاري توليدکنندگان و خود سانسوري باعث شد که از تبليغ ناکافي اين عطر در ايران شد و به همين خاطر جز تهران در ديگر شهرها هنوز نام عطر هميشه عشق هديه تهراني محجور ماند. شايد اگر در شهرستانها تبليغ مناسبي براي اين عطر صورت ميگرفت به خاطر محبوبيت زياد خانم بازيگر فروش اين عطر چندين برابر ميشد.عطر هديه تهراني با اين حال با استقبال خوبي مواجه شده است بهگونهاي كه بسياري از مراكز فروش لوازم آرايشي و بهداشتي در پاساژها و مراكز خريد تهران، عرضه كننده اين عطر هستند.جالب توجه اين که اين عطر قيمت مناسبي دارد و شما براي خريد آن ميتوانيد تنها 120 هزار ريال هزينه کنيد و علاوه بر عطر، صاحب دستبندي شويد که در داخل جعبه عطر قرار دارد و روي آن نام هديه تهراني درج شده است. اين دستبند البته متناسب با مچ شما تنظيم ميشود و در صورت علاقه ميتوانيد از آن استفاده کنيد. البته اگر بسته اصلي آن را هم نيفتيد ميتوانيد هر چند ميليليتر که خواستيد بخريد و در شيشه دلخواه خودتان نگهداري کنيد. در اين نوع خريد، بسته به نوع شيشه يا مکاني که از آن خريد ميکنيد هزينه شما متفاوت خواهد بود. در مرکز تهران اين عطر را با حداقل پنج هزار تومان ميتوانيد بخريد و 100 ميليليتر آن نيز چيزي حدود 30 هزار تومان براي شما هزينه در بر خواهد داشت. /عطر مورد علاقه زنبورها/ ایران دخت در پایان نوشته بود : رايحه اين عطر، شيرين و بسيار آرامشبخش است تا جايي که يکي از مصرفکنندگان اين عطر گفته بود وقتي به ديدن کندوهاي عسل رفته بود، زنبورها علاقه زيادي به او نشان داده و جذب رايحه او شده بودند. ماندگاري اين عطر نيز نسبتا در حد قابل قبولي است و تا يک روز ميتوانيد از استشمام رايحه آن لذت ببريد. هدیه تهرانی در همان زمان در این خصوص به سینمای ما گفته بود : صحبتهاي زيادي درباره تبليغ محصولات مختلف ميشد، اما چندان پيگير اين ماجرا نبودم تا اينكه قضيه توليد عطر پيش آمد كه يك كار شخصي و متفاوت بود و نوعي محصول مشترك بينالمللي محسوب ميشد. كمپاني فرانسوي عطرسازي رومانو و روبرته در تمام نقاط دنيا اين كار را انجام ميدهند و تصميم داشتند در بخش آسيا هم فعاليت كنند. نتيجه تحقيقات و آمارگيريهايشان اين بود كه در ايران عطري به نام من توليد كنند. هدفشان طبعاً بازارهاي داخلي و آسيايي است و قبلاً در هند هم چنين كاري انجام شده بود. بناي كار بر اين گذاشته شد كه اين عطر به صورت محصول مشترك توليد و عرضه شود و اسانس آن در ايران تهيه ميشود. پروسه توليد آن به مرور با هماهنگي و اعمال سليقههاي من از همه نظر انجام ميشد تا محصول نهايي به شخصيت و علايق من نزديك باشد. شايد نصف اين سؤالهايي كه شما در اين گفتوگو مطرح كرديد، در جلسههاي مذاكره و در روند توليد اين عطر از من پرسيده شد؛ اين كار دو سال طول كشيد. : آن كمپاني با نظر من نمونههاي مختلفي درست ميكرد و تغييراتي كه ميگفتم اعمال ميشد تا رسيديم به محصول نهايي. كار بهصورت شراكتي است و من به عنوان يكي از سرمايهگذاران در اين توليد شريك هستم. /باعث افتخارم است /
/به فرش ایرانی افتخار می کنیم اما نمی دانیم گره قالی را چطور می زنند / ماهنامه کاشی امروز دریکی از شماره های سال گذشته خود گزارشی به همراه گفت وگویی با هدیه تهرانی منتشر کرده است .گزارشی که حقایق جالب دیگری را درباره این بازیگر مطرح سینما بازگو می کند .در بخشهای ابتدایی این گزارش آمده بود :نگاه تحول گرا و ذهن پویا از دوران کودکی باهدیه تهرانی بوده است .به گونه ای که نزدیکان هدیه از تغییر مداوم دکوراسیون منزل پدری و تبدیل فضاهای بدون کار برد به فضاهای با کاربری توسط او در دوران کودکی حکایت می کنند .تا اینکه در ۱۹سالگی با ایجاد تغییراتی عمده در خانه چنان تشویق نزدیکان را برمی انگیزد که توسط یکی از بستگانش که از اعضای جامعه مهندسین مشاور بود به تعدادی آرشیتکت معرفی می شود وآنها برای معماری داخلی از او دعوت به کار می کنند.اینگونه است که او وارد کار حرفه ای معماری داخلی می شود . /فضای مدرن با روح سنتی / به نوشته کاشی امروز:تجربه او در بازسازی و تعمیر وسایل چوبی قدیمی و ساخت لوسترها ،طراحی صحنه ولباس کمک زیادی به وی در ایجاد یک فضای مدرن با روح سنتی کرده است .چنانکه این فضا می تواند همزمان جوابگوی چندین سلیقه متضاد باشد . هدیه تهرانی آن طور که دراین مصاحبه گفته اعتقاددارد که باید در جایی زندگی کند که حس حیات آرامش ورهایی داشته باشد .به همین خاطر در فضاهای داخلی خانه های اجاره ای هم تغییرات عمده ایجاد می کند و اصلا برای او مهم نیست که مالک خانه است یا یک سال دوسال دیگر باید برود... بلکه برای او مهم است که دراین یکی دوسال آنگونه که می خواهد زندگی کند .ما با تغییر مبلمان واثاثیه ،رنگ زدن دیوار ،تعویض پرده ،تعویض کاشی آشپز خانه و.... همچنان به دنبال خانه خود می گردیم به دنبال خانه ای دواتاق خوابه یا پنج اتاق خوابه می گردیم و در هراتاقی تختی می گذاریم و حتی اشیا اضافی تا بیست وچهار ساعت فضای آن اتاق را اشغال می کند !اما فقط زمانی از اتاقها استفاده می کنیم که در خواب به سر می بریم .یا میز نهار خوری بزرگی را در مرکز خانه قرار می دهیم اماهمیشه در آشپز خانه یا جلوی تلویزیون یا حتی اتاق خواب غذا می خوریم !در واقع ما خانه خودرا پیدا نکرده ایم .بلکه خانه ای برای محافظت و آسایش اشیا و پذیریی از مهمانها بنا کرده ایم .خانه مان را جوری درست می کنیم که خوشایند دیگران باشد ....پس ما هنوز خانه مان را پیدا نکرده ایم . /همچنان بی خانمان/ هدیه تهرانی درادامه گفته است :خانه جایی است که فضایی باز و آرام داشته باشد،در زمستان گرم ودر تابستان خنک باشد .من با تمام علاقه شخصی ام به اشیا وطراحی داخلی ،تازه به این نتیجه رسیده ام که سالها زحمت ،مزاحمت ،تغییر ،اصلاح و جابجایی اشیا را کشیده ام وهم چنان بی خانمان خواهم بود .به این دلیل است که به معماری سنتی علاقه پیدا کرده ام .در معماری سنتی فضاها تعریف شده است .در معماری سنتی چیزی به عنوان اتاق خواب وجود ندارد .هرجایی که تمایل داری می توانی بخوابی وهرجایی که راحت تری می توانی سفره پهن کنی و غذایت را بخوری اما به دلیل نبود تکنولوژی ،مسائل فرهنگی و تاریخی ،معماری سنتی ما نیز نواقص خودرا داردکه می توان با ترکیب امکانات مدرن در فضاهای سنتی ،خانه ای از نو بنا کرد . /معماری سنتی ژاپن/ از نظر او بهترین نوع فضاسازی ومعماری ،معماری سنتی ژاپن است :دراین نوع معماری ،تعریف ساده واستفاده به جااز اثاثیه و قرار دادن لوازم مورد نیاز در گنجه های کشویی و پرهیز از هرنوع شی ئ بلا استفاده و حتی استفاده از درهای کشویی برای اینکه فضای کمتری اشغال گرددو...فضای آرام وخلوتی برای ذهن ایجاد می شود این همان خانه ایست که به دنبالش می گردیم . /پروژه گرمسار/ نشریه کاشی امروز درادامه نوشته که :وقتی به سراغ پروژه گرمسار او می روی ،ابتدا مبحوت ومتحیر می شوی که چرا این برهوت بی آب و علف را انتخاب کرده که توجیه اقتصادی چندانی هم نداشته باشد .اما باز وقتی ایده اورا می شنوی که می گوید :مردم ما عادت کرده اند که جاهای سرسبز و ییلاقی بروند بروند به همین خاطر است که اغلب گردشگران داخلی ،کویر را که بخش عظیمی از مساحت ایران را تشکیل می دهد و دارای ویژگی خاص خودش است را نمی شناسند. /تجربه زندگی سنتی/ هدیه تهرانی اعتقاددارد درشرایطی که مردم از روستاها به سمت شهر سرازیر می شوند وگروهی شهر نشین نیز خسته از دغدغه های تنش زای شهری خواستار تجربه زندگی سنتی هستند ،ایجاد فضایی با امکانات رفاهی نسبی (تا حدی که بتواند آسایش این گروه را تامین کند)در کنار تجربه ویادگیری زندگی سنتی ،مثل پنبه چینی تا پارچه بافی و یا چیدن برگ نخل تا حصیر بافی و یا خمیر کردن وپختن نان در تنور وحتی جزئی ترین کارها یعنی میوه ای را که می خواهند خودشان از درخت بچینند وکارهایی شبیه به آن ،می تواند گوشه ای از خلا ایجاد شده در زندگی شهری را پر کند . /مدرنیته ازنوع ابتر/ او می گوید :ما با رسیدن به مدرنیته چیزهای زیادی رااز دست داده ایم ،مثلا به فرش ایرانی افتخار می کنیم اما نمی دانیم که گره قالی را چطور می زنند و یا در سبد غذایی روزانه مان گندم هست اما از یاد برده ایم که گندم را چطور درو می کنند...... /کشکی بسابیم و.../ به اعتقاد تهرانی سرزمین ما سرزمین پهناوری ست با ویژگی های خاص ومتفاوت در هر منطقه ،اما چون گرایش ما بیشتر به مناطق سر سبز وخوش آب وهواست ،اعجاب زیبایی و آرامش ووسعت مناطق دیگر مثل کویررا کمتر تجربه می کنیم .گاهی بد نیست به جای بازی بیلیارد در فضای بسته ای در شما کشور ویا جابجا شدن از محیط شهری به منطقه ای سر سبز در تعطیلات آخر هفته و تکرار همان تجربه های شهری ،در منطقه ای خشک وکویری چیزهای تازه تری را جایگزین کرد . مثلا با دست خود برتارو پود قالی گره ای بزنیم .کشکی بسابیم ،نانی بپزیم ،پنبه ای بچینیم یا گندمی درو کنیم ...وبا نگاه به وسعت کویر ،دیدمان را وسعت دهیم |