متلک پرانی در ایران !!!!!
نگاهی به متلک پرانی در ایران
خانم . شما یه شوهر فقیر نمی خوای؟!!
نمی دانم … شاید باید به کسانی که متلک پرانی می کنند حق داد … شاید باید این کار آنها را به حساب محدودیت های
امروز ایران گذاشت … اما مگر راه دیگری برای تماس آنها با جنس مخالف خود وجود ندارد ؟ شاید راه های درست به جوانان
نشان داده نشده و هزار شاید دیگر … اما باید باور کرد که این عمل جنس مذکر برای زنان ما بسیار آزار دهنده است …
همیشه در ذهنم این سئوال مطرح بود که زنان در مقابل این عمل مردان چه حسی دارند … پس می پرسم
فواد خاک نژاد
____________________
مهرنوش . پ 24 ساله است . دانشجوی گرافیک در یکی از دانشگاههای معتبر ایران است .
در روز چند بار متلک می شنوی ؟
آنقدر زیاد است که نمی توانم بشمرم … خیلی زیاد است … خیلی …
از شنیدن این همه متلک خسته نشدی؟
متاسفانه مثل اینکه راه چاره ای وجود ندارد … هیچ نهادی هم نیست که بتوان به آن اعتراض کرد … فقط خودم می توانم
جواب انها را بدهم که اگر حرف رکیکی بزنم تفاوتی با خود آنها نخواهم داشت …
بیشتر از چه تیپی هستند ؟
همه نوع . از معتاد تا آدم های باشخصیت . حتی یک بار یک دکتر در مطب به من حرف رکیکی زد که واقعا نمی دانستم باید
به او چه بگویم …
____________________________
ساناز . ح 18 ساله است . داستان کوتاه می نویسد و دلش از دست آدمهایی که به او متلک می گویند خیلی پر است .
به نظرت با کسانی که حرفهای رکیک می زنند باید چه کرد ؟
باید دارشان زد . الان طوری شده که اگر پسری از کنار رد شود و به من متلک نگوید هوس می کنم ازش تشکر کنم .
تا حالا شده با کسانی که متلک می گویند برخورد کنی؟
( می خندد ) یک بار یکی شان را با چاقو زدم
جدی؟
والله . به نظرت باید چه کار می کردم .
با تنبیه کردن یک یا ده نفر که این طور آدمها ریشه کن نمی شوند .
ما دخترها دیگر به ریشه کن کردن این طور آدمها فکر نمی کنیم ما به برخورد در لحظه فکر می کنیم .
یعنی چی؟
یعنی اگر همانجا با آنها برخورد نکنیم ممکن است کار به تماس جن*سی از سوی آنها بینجامد .
یعنی آزار جن*سی؟
متاسفانه اگه برخورد نکنیم بله . بعضی وقتها با خودم فکر می کنم واقعا این ها هموطنان من هستند؟
_________________________
شیرین . س 42 ساله است و دو پسر دارد ولی هنوز از سوی متلک پرانها آزار می بیند …
وضعیت بعد ازتاهل حل نمی شود ؟
نه ! حتی با اینکه بچه هایم را همراه با من می بینند حرفهایی می زنند که من از بچه هایم خجالت می کشم .
با آنها برخورد نمی کنی؟
چه می توانم بگویم ؟ آنها آنقدر پررو هستند که در مقابل هر جوابی از سوی من حرفی برای گفتن دارند
بچه هایت چه برخوردی نشان می دهند؟
خب بچه ه ایم خیلی ناراحت می شوند و می خواهند برخورد کنند اما من جلوی آنها را می گیرم ترا به خدا در گزارشت
بنویس که با این آدمها برخورد کنند .
___________________
نشسته ام و گزارش تایپ شده ام را نگاه می کنم … با خودم فکر می کنم که پسران متلک پران انسانهایی مثل خود من هستند از همین جامعه … از همین فرهنگ … ولی چرا باید از یک رابطه سالم فرار کنیم … چرا باید به جای تبادل اندیشه به هم متلک بگوییم … شاید باید شروع به فرهنگ سازی کنیم … شاید هم ؟؟؟
**************************
متلک: واژه های فقیر، آدم های حقیر
مثل اینکه این معضلات فرهنگی جامه ما تمومی نداره وحالا حالاها ادامه داره یه مطلب ازمنصورقطبی خونده بودم که( متلک پرانی یه نوع بیماری خاص اجتماعی فرهنگی است که محصول بن بست بی دردی و بی هویتی است جامعه باید برای حرف زدن با یکدیگرمبناهای درست گفتگو رو بدونه. چرا متلک پرانی؟ریشه های این درد چیه؟کسی جوابشو می دونه؟
امروز برای امتحان کنکور با دختر عموم رفته بودیم یه شهر دیگه بعداز امتحان برای رسیدن به ماشین مجبور بودیم یه مسیر نسبتنا طولانی رو پیاده طی کنیم در طول مسیر انواع متلکهاو حرفای چرتو پرت بود که ما رو بدرقه می کرد بضی اوقات اونقدر حرفای خنده دار و مسخره ای می زدند که آدم نمی تونست جلوی خنده اش رو بگیره واقعا دلیل این کار چیه چرا یسری از آدما تا این اندازه برای خودشون شخصیت قائل نیستندو حاضرند خودشونوخردو کوچیک کنن؟ آخه به چه قیمتی؟واقعا ارزششو داره؟نمی دونم شاید واقعا من نمی فهمم و نمی تونم درک کنم .شاید جنبه های مثبتی هم این کار داره که من نمیدونم.
شما هم جزءهمونایی هستید که متلک می گن؟ یا نه جزءاون دسته هستید که متلک می شنون؟
مثل اینکه این معضلات فرهنگی جامه ما تمومی نداره وحالا حالاها ادامه داره یه مطلب ازمنصورقطبی خونده بودم که( متلک پرانی یه نوع بیماری خاص اجتماعی فرهنگی است که محصول بن بست بی دردی و بی هویتی است جامعه باید برای حرف زدن با یکدیگرمبناهای درست گفتگو رو بدونه. چرا متلک پرانی؟ریشه های این درد چیه؟کسی جوابشو می دونه؟
امروز برای امتحان کنکور با دختر عموم رفته بودیم یه شهر دیگه بعداز امتحان برای رسیدن به ماشین مجبور بودیم یه مسیر نسبتنا طولانی رو پیاده طی کنیم در طول مسیر انواع متلکهاو حرفای چرتو پرت بود که ما رو بدرقه می کرد بضی اوقات اونقدر حرفای خنده دار و مسخره ای می زدند که آدم نمی تونست جلوی خنده اش رو بگیره واقعا دلیل این کار چیه چرا یسری از آدما تا این اندازه برای خودشون شخصیت قائل نیستندو حاضرند خودشونوخردو کوچیک کنن؟ آخه به چه قیمتی؟واقعا ارزششو داره؟نمی دونم شاید واقعا من نمی فهمم و نمی تونم درک کنم .شاید جنبه های مثبتی هم این کار داره که من نمیدونم.
شما هم جزءهمونایی هستید که متلک می گن؟ یا نه جزءاون دسته هستید که متلک می شنون؟
**********************
دست نوشته ای از یک خانم متاهل ایرانی مقیم خارج از کشور در یک وبلاگ:
روزنامه محلی را بر میدارم و یه نگاهی به تیتر های صفحه اولش می کنم..پایین صفحه چشمم به خبری میخوره در مورد دحتری ۱۴ ساله که پسری سوار بر دوچرخه از کنارش رد شده و بدنش را لمس کرده و حالا پلیس با مشخصاتی که دختر داده دنبال متهم هست و از مردم یا شاهد های احتمالی خواسته شده بود با پلیس تماس بگیرند.
لحظه ای به فکر فرو میرم...تو کشوری که من بزرگ شدم چقدر در روز از این مورد و حتی بدترش پیش میاد و اگر برفرض محال پلیس بخواد به شکایت های اینچنینی رسیدگی کنه که کلی وقت کم میاره ..پس خودش را راحت کرده و با گشت ارشاد سعی می کنه دخترها را ارشاد کنه تا اونا به این وسیله مورد آزار آدم های مریض واقع نشن!
* قابل ذکره که چنین مواردی خیلی به ندرت در کشوری که مردمش به محض دیدن آفتاب تمام لباس شون را در میارن دیده میشه پس خیلی عجیب نیست که من در مدت ۱۳ سالی که اینجا بودم حتی یک بار هم متلک نشنیدم و یا مورد آزار واقع نشدم.
روزنامه محلی را بر میدارم و یه نگاهی به تیتر های صفحه اولش می کنم..پایین صفحه چشمم به خبری میخوره در مورد دحتری ۱۴ ساله که پسری سوار بر دوچرخه از کنارش رد شده و بدنش را لمس کرده و حالا پلیس با مشخصاتی که دختر داده دنبال متهم هست و از مردم یا شاهد های احتمالی خواسته شده بود با پلیس تماس بگیرند.
لحظه ای به فکر فرو میرم...تو کشوری که من بزرگ شدم چقدر در روز از این مورد و حتی بدترش پیش میاد و اگر برفرض محال پلیس بخواد به شکایت های اینچنینی رسیدگی کنه که کلی وقت کم میاره ..پس خودش را راحت کرده و با گشت ارشاد سعی می کنه دخترها را ارشاد کنه تا اونا به این وسیله مورد آزار آدم های مریض واقع نشن!
* قابل ذکره که چنین مواردی خیلی به ندرت در کشوری که مردمش به محض دیدن آفتاب تمام لباس شون را در میارن دیده میشه پس خیلی عجیب نیست که من در مدت ۱۳ سالی که اینجا بودم حتی یک بار هم متلک نشنیدم و یا مورد آزار واقع نشدم.
