مرد قالیباف در میان آشغالها...
مرد گفت که قالیباف بوده و رفوگری هم بلد است. دستمزدها پایین بوده و مجبور شده به خاطر خرج زن و بچههایش نمکی شود. نون خشکه و هر چی که به درد بخوره را جمع میکند. گفت اربابش (اصطلاح خودش بود و معادل صاحبکار) افغان بوده و بعد از چندسال کارکردن به او گفته من میروم آلمان تو هم بیا که نرفته بود، چرا؟ نگفت. ولی توضیح داد من الان توی این وضعم و رفیقام که برای کار رفوگری رفتهاند آلمان دائم برای زن و بچههاشان پول میفرستتند.
با خودم گفتم مغزها که هیچ حتی رفوگرهای قالی هم از ایران فرار میکنند و آقایان هنوز....