جنایتی غم انگیز! قربانی اسید پاشی: باور كنيد؛ اين چهره من نبود
پس از گزارش موضوع به ماموران انتظامي و عزيمت آنها به بيمارستان، دختر آسيبديده خود را آمنه بهرامي معرفي و در تحقيقات مقدماتي عنوان كرد: وقتي از محل كارم خارج شدم، از سوي يكي از همكلاسيهاي دانشگاه كه پيش از اين خواستگارم بود و به درخواست ازدواج وي پاسخ منفي داده بودم، با اسيد مورد حمله قرار گرفتم.
دستور ويژه قضايي
پس از تشكيل پروندهاي در اين ارتباط، پرونده به شعبه ششم بازپرسي دادسراي جنايي تهران ارسال شد و بازپرس قيصري، دستور ويژهاي را در اين ارتباط صادر كرد و پرونده به پليس آگاهي تهران ارسال شد.
در پي تحقيقات گسترده، متهم فراري سرانجام در مخفيگاه خود شناسايي و پس از انتقال به پليس آگاهي با صراحت به اسيدپاشي اعتراف و عنوان كرد: در دانشگاه آمنه را ميشناختم و از او خواستگاري كردم، اما پاسخ منفي به درخواست من داد و من هم تصميم به انتقام گرفتم و پس از تهيه اسيد، روز حادثه اطراف محل كار آمنه انتظار ميكشيدم و ساعت 16 كه او از شركت خارج شد، با ظرف اسيد به وي حمله كردم و ...
قرار بازداشت موقت
به دنبال اين اعترافات، بازپرس جنايي با صدور قرار بازداشت موقت، متهم را روانه زندان كرد.
اين گزارش حاكي است، هر روز كه ميگذشت شرايط جسمي و روحي آمنه وخيمتر ميشد تا اين كه پزشكان عنوان كردند وي به دليل شدت جراحات بايد به كشور اسپانيا برود و در اين كشور مداوا شود. پس از گذشت 4 سال از وقوع اين جنايت هولناك و بازگشت آمنه از كشور اسپانيا، در حالي كه وي از دو چشم نابينا شده، روز گذشته در شعبه ششم بازپرسي دادسراي جنايي حضور يافت و شكايت خود را مطرح كرد.
نابود شدم
آمنه در حالي كه بشدت بغض كرده بود، خطاب به بازپرس قيصري گفت: من هيچ شناختي نسبت به متهم نداشتم تا به وي علاقه پيدا كنم و بخواهم با او ازدواج كنم، يك بار مادر او تماس گرفت و گفت، پسرش همكلاسي من در دانشگاه است، من حتي اسم او را نميدانستم تا اينكه پس از تحقيق از دوستانم در دانشگاه متوجه شدم مجيد م نام دارد و زماني كه با او روبهرو شدم، گفتم هيچ علاقهاي به تو ندارم و حتي به دروغ گفتم، شوهر دارم كه وي در پاسخ عنوان كرد بايد از شوهرم طلاق بگيرم و با او ازدواج كنم.
دهها عمل جراحي
آمنه در حالي كه ميگريست، اضافه كرد: روز حادثه او ناجوانمردانه به من حملهور شد و پس از آن زندگيام را نابود كرد در حالي كه بينايي دو چشمم را از دست دادهام.
وي افزود: در اين سالها مدام با كابوس زندگي كردهام. پس از آن كه پزشكان داخل كشور از مداواي من قطع اميد كردند به كشور اسپانيا رفتم، در اين كشور غريب و تنها بودم و دهها عمل جراحي روي دست و صورتم انجام شد. براي نمونه فقط براي ترميم پلكهايم 17 عمل جراحي انجام گرفت و والدينم مجبور شدند به زندگي خود چوب حراج بزنند تا بتوانند هزينه درمان مرا تامين كنند. اگرچه 9 ماه تحت حمايت رئيسجمهور بودم، اما پس از اين مدت، ديگر هيچ حمايتي از من صورت نگرفت.
قصاص
آمنه اضافه كرد: عامل اسيدپاشي همه چيز را از من گرفت. من تنها قصاص او را ميخواهم. در اين سالها تلاش كردم او را ببخشم اما نتوانستم، زيرا براين باورمكه مجازات او ميتواند درس عبرت براي ديگر مجرماني باشد كه به خود اجازه ميدهند زندگي انسانها را نابود كنند.
وي ادامه داد: امروز با خاطرات گذشته خود زنده هستم و مدام كابوس ميبينم. نميدانم با شرايطي كه دارم، چه سرنوشتي انتظار مرا ميكشد.
مرا اعدام كنيد
به دنبال اظهارات قرباني اسيدپاشي، بازپرس جنايي از عامل اسيدپاشي درخواست كرد درخصوص اين اقدام تبهكارانه از خود دفاع كند.
مجيد - م (متهم) در حالي كه ابراز تاسف ميكرد، گفت: حرفي ندارم و پشيمان هستم. مرا اعدام كنيد.
با ثبت اين اظهارات، بازپرس جنايي متهم را بار ديگر روانه زندان كرد تا پرونده پس از صدور قرار مجرميت و كيفرخواست به دادگاه كيفري استان تهران ارسال شود.
قاضي: فقط بايد تاسف خورد
بازپرس جنايي پس از صدور دستور قصاص به پرسشهاي خبرنگار «جامجم» در ارتباط با اين پرونده پاسخ گفت.
چرا رسيدگي به اين پرونده طولاني شده است؟
به دليل آن كه آمنه در اسپانيا در بيمارستان بستري بود و پزشكان مشغول مداواي او بودند.
براي متهم چه قراري صادر شده است؟
تا امروز قرار او بازداشت موقت بود، اما امروز و پس از اخذ آخرين دفاعيات، قرار وي تبديل به وثيقه 500 ميليون توماني شد.
چرا چنين اتفاقي افتاده است؟
اين پرونده يكي از دلخراشترين پروندههاي چند سال اخير بوده است. متاسفانه اقدام مجرمانه متهم شرايط بسيار سختي براي دختر جوان رقم زده به طوري كه وي از ناحيه هر دو چشم نابينا شده و چهرهاش كاملا سوخته است.
آيا درخواست قصاص او از منظر قانوني قابل اجراست؟
قانونگذار مجازاتهاي مربوط به اسيدپاشي را در مادههاي قانوني 283، 284 و 285 تعيين كرده است. اگر متهم نتواند رضايت شاكي را فراهم كند، وي نيز از ناحيه دو چشم قصاص خواهد شد.
زمينههاي شكلگيري حادثه چه بوده است؟
از نگاه من، فرد مجرم با افكار شيطاني خود پس از شنيدن پاسخ منفي براي ازدواج فقط در انديشه انتقام بوده به طوري كه 6 ساعت با ظرف اسيد در خيابان انتظار آمنه را كشيده است، در حالي كه اگر كمي منطقي بود، اكنون شاهد اين حادثه هولناك نبوديم.
توصيه شما؟
از نظر من پاسخ منفي به درخواست ازدواج، پايان راه نيست و زماني كه فرد علاقهاي به ازدواج ندارد، اگر هم مجبور به ازدواج شود، اين زندگي دوامي نخواهد داشت. پس بايد كمي به عاقبت كاري كه قصد انجامش را داريم، فكر كنيم...
در حاشيه
- حضور خبرنگاران در اين جلسه چشمگير بود.
- وقتي آمنه (قرباني اسيدپاشي) ماجراي تلخ خود را بازگو ميكرد، حاضران در دادگاه از جمله خبرنگاران، همراه او ميگريستند.
- متهم در چندين مرحله به خبرنگاران اعتراض و تهديد كرد، كسي حق چاپ تصويرش را ندارد.
- وقتي دختر جوان از درد و رنجهاي خود ميگفت، قاضي دادگاه اگرچه با صلابت به پرونده رسيدگي ميكرد، اما بارها سعي كرد اشك خود را از ديد خبرنگاران پنهان كند.
- پدر آمنه در دادگاه، هنوز در بهت حادثهاي بود كه از زبان فرزندش ميشنيد.
- متهم جرات نگاه كردن به چهره آمنه را نداشت و آرزو ميكرد هرچه سريعتر دادگاه را ترك كند.