شومبول سازی ناموفق (خاطره خنده دار)
چهار یا پنج سال بیشتر نداشتم که با چند همبازی دختر و پسر اوقاتمون رو با بازیهای مختلف می گذروندیم . یه روز ایده دکتر بازی و نقش مریض رو بازی کردن و نهایتن آمپول زدن به ذهن یکی خطور کرد و بازی رو شروع کردیم. پسرها بیشتر نقش دکتر رو بازی می کردند و دخترها پرستار بودند. درحین بازی کشف عجیبی کردیم که برای پسرها خیلی تعچب آور بود و اون اینکه چرا دخترها شومبول ندارند و این شد یه مشکل فکری برای پسرها....
سوال پیش اومد که پس اینها چطور جیش می کنند. بعد به این نتیجه رسیدیم که بیاییم با گل برای دخترها شومبول درست کنیم. اومدیم و دست به کار شدیم و یکی دو نمونه اولیه درست کردیم و جالب بود که دخترها هم همکاری می کردند. وفتی اومدیم اولین شومبول مصنوعی رو کار بذاریم یهمو چشمتون روز بد نبینه از طرف مادر یکی از دخترها غافلگیر شدیم. غائله ای به پا شد و خبر به همه پدر و مادر ها رسید. یه کتک مفصل نوش جان کردیم و از اون به بعد هم دیگه اجازه نمیدادند دخترها با ما همبازی بشند! این هم عاقبت خیر خواهی کودکانه ما!