۱۳۸۷ تیر ۱۳, پنجشنبه

قرار بود ارشاد شویم اما...

قرار بود ارشاد شویم اما...


امشب در کمتر از 15 دقیقه سه بار نگاهمان نسبت به یک انسان مذهبی تغییر کرد و هر بار در مورد او قضاوت جداگانه ای انجام دادیم....
با بچه ها رفته بودیم انجمن صنفی روزنامه نگاران تا در مراسم روز جهانی آزادی مطبوعات و انتخاب پنج روزنامه نگار برتر شرکت کنیم. طبق معمول در این قبیل برنامه ها جمعی از دوستان قدیمی و رفقای مطبوعاتی را دیدیم. در انتهای برنامه هم بیرون سالن و در کوچه، حلقه های چند نفره بچه ها شکل گرفته و هر جمعی به بحثی مشغول بود. کار به جایی رسید که نیروی انتظامی هم خود را رساند و البته پس از یک پرس و جوی ساده محل را ترک کرد. مهجاد هم با کریم ارغنده پور، احمد زید آبادی و ساسان آقایی و دیگر بچه ها به بحث مشغول بود و موضوع هم تحریمی های انتخابات. بحث جلوی انجمن خاتمه یافت و پس از خداحافظی من و مهدی همراه با ابوذر و رضا
مسیر ولیعصر تا هفت تیر را پیاده آمدیم و کل مسیر را هم به دعواهای سیاسی-انتخاباتی گذراندیم.
زمانی که به مترو رسیدیم و گمانمان بر این بود با خاتمه مباحث باید راه جداگانه ای در پیش بگیریم اتفاق عجیبی افتاد.
بر صندلی های مترو در ایستگاه نشسته بودیم تا قطار بیاید. رفقا فرصت را مناسب دیدند تا جدیدترین فیلم های خود را رد و بدل کنند. در میان فیلم ها، فیلم سیاسی مورد داری هم بود که صحبت هایمان معطوف آن شد. مشغول صحبت راجع به فیلم ها بودیم که خانم چادری و محترمی که چفیه ای گردنش انداخته بود آرام آرام طرف ما آمد و در حالی که چهارتایمان را معنادار نگاه می کرد با لحنی جدی بی مقدمه پرسید: ببخشید این ها چه فیلم هایی است که دست شما است؟
همگی شوکه شدیم. دوباره پرسید می خواهم بدانم شما چه فیلم هایی همراهتان است و بلافاصله دستش را طرف ما آورد تا فیلم را از دست مهدی بگیرد اما با امتناع مهدی مواجه شد. خانم چادری دست به چفیه اش کشید. سرتاپایمان را نگاهی کرد و با پوزخند گفت ترسیدید؟ برایتان متاسفم؛ الان به شما می گویم باید از که بترسید. سپس تلفن همراهش را درآورد و شروع کرد با آن ور رفتن، گویی که دارد شماره خاصی را می گیرد. چند ثانیه بعد صفحه تلفنش را نشانمان داد و گفت شماها باید از این بترسید...
عکسی که نشانمان داد یک طرح گرافیکی بود که رویش نوشته شده بود «خدا». دوباره تاکید کرد شما باید از این بترسید.
ما همچنان ناباورانه به اتفاقاتی که در برابرمان بودیم می نگریستیم و آنقدر شگفت زده شده بودیم که نمی دانستیم در برابر این موجودی که ناگهانی از آسمان بر سر ما افتاده بود چه واکنشی نشان دهیم.

سپس شروع کرد در برابرمان از معنویت و پاکی حرف زد و گفت می خواهم ببینم روح و جاناتان چقدر آسمانی است و در ادامه این حرف یک مداحی از گوشی موبایلش برای ما پخش کرد و در ادامه گفت: هیچ می دانید در جریان انتخابات اخیر من چقدر نذر و دعا کردم که آقا مرتضی تهرانی رای بیاورد. از ان جا که از شوک اولیه خارج شده بودم قاطعانه پاسخ دادم: نذر و دعا نیاز نداشت حاج خانم. حاج آقا رقیبی نداشت که برایش دعا کنید رای بیاورد. دوستانتان قبلا به جای دعا از ابزار رد صلاحیت استفاده کرده بودند.


در ادامه بحث حاج خانم کلی از احمدی نژاد تعریف کرد و در میانه حرف هایش ما را مدام به تقوا و پاکی و معنویت دعوت می کرد تا قطار آمد و ادامه بحث ها به داخل واگن کشید. در داخل واگن عکس شهید همت را نشان همه مسافران داد و پرسید: آیا این فرد را می شناسید؟ سپس عکس شهید فهمیده را نشان داد و جمله معروف امام خمینی را در وصفش خواند. همهمه ای در میان مسافران در گرفت. جوانی خوش تیپ با لحنی تند به وی گفت: از این خزعبلات دست بردار و اینقدر عقده هایت را نشانمان نده، یکی از انتهای واگن گفت: لطفا ایشان را سریعا به تیمارستان معرفی کنید. بحث ادامه داشت که به او گفتم شما الان احساس می کنید که در حال امر به معروف و نهی از منکر هستید؟ لبخند زد و گفت: دقیقا همین طوره. گفتم اما می دانید شرط امر به معروف تاثیر بر مخاطب است. گفت: می دانم شما تحت تاثیر قرار می گیرید. چهره هایتان همه نورانی است و از همان نگاه اول متوجه شدم که شرایطش را دارید.
گفتم این همه شبکه های تلویزیونی و رادیویی برای ارشاد ما کافی نبوده حالا باید در مترو هم ما را امر به معروف کنید.
پاسخ داد: تاثیر امر به معروف چهره به چهره بسیار بیشتر است و من می دانم که شما به راه راست هدایت می شوید!
خلاصه این که حاج خانم همچنان در جو امر به معروف و نهی از منکر قرار داشت که ناگهان حین بحث نگاهش به رفیق شفیق ما عوض شد و به آقا رضا
طور دیگری خیره شد.
در میان ناباوری وازگان مهربانانه ای با تم مذهبی نثارش کرد. مثلا گفت: شما چهره زیبا و جذابی دارید. من با دیدن شما یاد خدا می افتم. خوش به حال دختری که با شما ازدواج کند! شما چقدر نورانیت دارید.
کار دیگر از امر به معروف خارج شده بود و جذاب بودن دوست ما مورد اشاره حاج خانم قرار گرفته بود؛ طوری که مرتب ذکر لبش خوبی های رضا بود!
اگر در ابتدای کار فکر می کردیم که گیر مامور گشت ارشاد افتادیم و در ادامه نسبت به سلامت روحی و روانی اش شک کردیم حالا که در حال پیاده شدن از قطار بودیم در این فکر رفته بودیم که بنده خدا با آن چفیه ای که گردنش انداخته بود دنبال شوهر می گشت چون در مترو اساسا مخاطبش فقط آقایان بودند و البته ظاهرا رضا را هم پسندید!
در نهایت با بیان این که مرکز مشاوره ای دارد و می تواند بیشتر کمکمان کند شماره تلفنش را داد و التماس دعا گویان از وی خداحافطی کردیم.
نمی دانم این موجود عجیب از کجا جلوی راهمان سبز شد. خودش که می گفت تردید ندارد این مواجهه حکمتی دارد. حالا قرار است ابوذر شنبه با وی تماس بگیرد تا کمی بر میزان معنویت و اخلاصمان افزوده شود. اما اگر شنبه مثل امشب به جای معنویت به مزاح و خنده شبانه مان اضافه شد حتما ادامه این داستان مذهبی، رمانتیک،عاشقانه و کمدی را برایتان نقل خواهیم کرد.


منبع : سایت مهجاد

Related Posts with Thumbnails

  

دو مجموعه ارزشمند آموزش شعبده بازی و تردستی با ورق + تخفیف استثنائی 
قیمت: 15000   6500 تومان  

           

 

 

  

آموزش بدنسازی با سیستم Muscle & Fitness Series 
قیمت: 5000   4000 تومان  

           

 

 

  

آموزش مهارتهای فوتبال توسط دیوید بکهام+هدیه 
قیمت: 5500   4000 تومان  

           

 

 

  

آموزش تکنیک های مدرن دفاع شخصی با دست خالی 
قیمت: 6500   5000 تومان  

           

 

 

  

مجموعه 8 مستند دلهره آور + 20 فیلم ترسناک 
قیمت: 12000   6500 تومان  

           

 

 

  

کامل ترین و جدیدترین آموزش خیاطی به زبان فارسی 
قیمت: 14500   8000 تومان  

           

 

 

  

آموزش زبان نصرت 1 و 2 + تقویت حافظه نصرت در یک DVD با قیمت عالی 
قیمت: 6000   4000 تومان  

           

 

 

  

آموزش تعمیرات و مکانیک خودرو پژو 206 
قیمت: 4500   3800 تومان  

           

 

 

  

با این 3 دی وی دی استاد فتوشاپ شوید + ارزان + همراه هدیه 
قیمت: 9500   6500 تومان  

           

 

 

  

آموزش تقویت حافظه و تند خوانی (دکتر سیدا: مرد حافظه ایران) 
قیمت: 12000   7500 تومان  

           

 

 

  

مستند جدید و دیدنی شیطان پرستان ایرانی 
قیمت: 6000   4500 تومان  

           

 

 

  

تمامی نوار قصه های دوران کودکی شما در یک دی وی دی+هدیه - از دست ندید 
قیمت: 7000   4500 تومان  

           

 

 

  

مجموعه آلبوم ها و آهنگ های سنتی از قدیم تا امروز (کامل ترین مجموعه موجود) 
قیمت: 12000   7500 تومان  

           

 

 

  

کلکسیون مسابقات قویترین مردان جهان+هدیه (World Strongest Man) 
قیمت: 12000   9500 تومان  

           

 

 

  

مجموعه کامل سمینارهای تکنیک های موفقیت دکتر شاهین فرهنگ 
قیمت: 12000   6000 تومان  

           

 

 

  

کامل ترین مجموعه آلبوم ها و تک آهنگ های ترکی + هدیه(آهنگ های 2010 ترکی) 
قیمت: 17000   12000 تومان  

           

 

 

  

مستند جذاب حیات وحش پارک ملی YellowStone - زیرنویس فارسی 
قیمت: 8000   5500 تومان  

           

 

 

  

مستند جنجالی زنان فوتبالیست در ایران + هدیه 
قیمت: 6000   4000 تومان  

           

 

 

Template Designed by Douglas Bowman - Updated to New Blogger by: Blogger Team
Modified for 3-Column Layout by Hoctro, a little change by PThemes